به گزارش ایران پژواک، خانواده، نخستین و قدیمیترین نهاد اجتماعی است که از پیوند زناشویی زن و مرد ناشی میشود. روانشناسان، خانواده را کانون حفظ سلامت و بهداشت روانی و محل ارضای نیازهای مختلف جسمانی، عقلانی و عاطفی میدانند. به دنبال آغاز زندگی مشترک، متغیرهای فراوانی بر نحوه ارتباط زوجین باهم تأثیر میگذارند که نحوه رسیدگی به این متغیرها میتواند رضایت یا عدم رضایت زوجین را روابط زناشویی را به همراه داشته باشد. برخی از این متغیرها شامل فرزندان، درآمد، تحصیلات، اشتغال، بیماری و رضایتمندی جنسی هستند.
در این میان، به گفته پژوهشگران، رضایت از روابط جنسی بهعنوان یکی از ابعاد مهم پیوند زناشویی، نهتنها گرمی و شور را برای زوجین به ارمغان میآورد، بلکه ایشان را در برابر بسیاری از بیماریها حفظ میکند. روابط جنسی با تأثیر بر افکار و احساسات زوجین میتواند بهطور مستقیم و غیرمستقیم، روابط بین آنها را در ابعاد وسیعی تحتالشعاع خود قرار دهد. بدین معنی که زوجینی که در این زمینه باهم سازگاری داشته و از این بابت خوشحال و مسرور باشند، قادرند بهراحتی از بسیاری از ناهماهنگیهای زندگی خویش چشمپوشی کرده و بسیاری از مشکلات روزمره زندگی و اختلافات زناشویی نادیده بگیرند. اما جدا از این بعد مهم، ابعاد دیگری نیز بر رضایت زناشویی مؤثر هستند که شاغل بودن یا نبودن زن، یکی از مهمترین آنها است.
در رابطه با این موضوع، یک مطالعه تحقیقاتی توسط متخصصانی از دانشگاه علوم پزشکی لارستان، دانشگاه علوم پزشکی فسا و دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان انجام شده است که در آن تأثیر اشتغال زنان بر میزان رضایت از زندگی زناشویی زوجین مورد بررسی قرار گرفته است.
در این مطالعه مقطعی، ۲۰۲ زوج از شهرستان لار مشارکت داشتهاند و اطلاعات مورد نیاز پژوهشگران را با کمک پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه رضایت از زندگی زناشویی ارائه دادهاند.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد که زنان خانهدار، اگرچه کمترین رضایت را در بعد مسائل شخصیتی نشان میدهند، ولی ازنظر ابعاد رضایت جنسی، مسائل فرزند پروری و وضعیت کلی زندگی زناشویی، رضایت بیشتری دارند. اما بر اساس همین نتایج، در خصوص بعد مساوات زن و مرد، زنان شاغل در مراکز غیردولتی رضایت بیشتری را نسبت به زنان خانهدار نشان میدهند. بهعلاوه، همسران زنان خانهدار نیز رضایت بیشتری را از زندگی زناشویی گزارش کردهاند.
در این رابطه، فریده یزدان پناه، پژوهشگر دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی لارستان و سایر همکارانش در این پژوهش میگویند: «بر اساس نتایج این پژوهش، میزان رضایتمندی بهطورکلی در زنان خانهدار و همسران آنها در مقایسه با زنان شاغل و همسران آنها تفاوت قابل توجهی دارد و زنان خانهدار و همسران آنها از زندگی زناشویی خود رضایت کلی بالاتری را گزارش کردهاند».
به بیان این محققان، «بر این اساس، زنان خانهدار ازنظر ابعاد رضایت از رابطه جنسی و رضایت از مسائل فرزند پروری و رضایت کلی بیشترین میزان رضایتمندی را داشتند و در ابعاد رضایت از مسائل شخصیتی و مسائل مربوط به مساوات زن و مرد کمترین رضایت را نشان دادند. همچنین، همسران زنان خانهدار در ابعاد رضایت از فعالیتهای اوقات فراغت، رابطه جنسی، فرزند پروری، مسائل خانواده و دوستان و رضایت کلی، بیشترین رضایت را نشان دادند. ازآنجاکه زنان خانهدار میتوانند اوقات بیشتری را صرف فرزند پروری و ارتباط با اقوام و دوستان کنند و همچنین اوقات فراغت بیشتری دارند، در این حیطه رضایت بیشتری را گزارش کردهاند».
از یافتههای دیگر این پژوهش این بود که زنان شاغل در مراکز دولتی، بیشترین میزان رضایتمندی در بعد مسائل شخصیتی را تجربه میکنند و در همسران این زنان نیز، بیشترین میزان رضایتمندی در ابعاد مسائل مالی و مسائل شخصیتی دیده میشود».
یزدان پناه و همکارانش اعتقاد دارند: «امروزه رفاه خانواده در جوامع، بسیار مهم بوده و زوجین تمام تلاش خود را برای این امر مهم انجام میدهند. در این راستا، به نظر میرسد که زنان، هنگامیکه به استقلال مالی میرسند، آرامش خاطر بیشتری دارند و همین آرامش خاطر، تأثیر بسزایی بر روابط وی با همسر، بچهها و سایر اقشار جامعه میگذارد که باعث به وجود آمدن رضایت زناشویی در زندگی میشود. بااینحال و در کنار فایده فوق و دیگر فوایدی که برای اشتغال زنان متصور است، این نکته را نیز باید در نظر گرفت که با رفتن زنان از خانه و اشتغال آنان، اصول زندگی سنتی درهمشکسته شده و معایبی را نیز به دنبال دارد که بایستی در جای خود مورد مداقه قرار گیرد».
انتهای پیام
ارسال نظر