به گزارش ایران پژواک، از نظر این استاد دانشگاه بحرانهای اخیر حاصل عدم انسجام و همبستگی بین تئوری، استراتژی و عملکرد بخش های مختلف حاکمیت در اقتصاد است.
وی در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرآنلاین مبنی بر اینکه، به نظر شما در حال حاضر چه خلائی در سیستم مدیریتی کشور داریم که تا این حد با تصمیماتِ لحظهای و مقطعی مواجه میشویم و گاهی اوقات تصمیمات اقتصادی ما متضاد و شاید متناقض با همدیگر هستند و درواقع به یک راهبرد درست نمیرسیم، گفت:" مهمترین مسئله در ادارهٔ کشور این است که مشخص کنیم برای هر حوزهای با کدام نظریه یا تئوری کانونی کار میکنیم؟ بهطور مثال الآن نظریهٔ حاکم بر اقتصاد ایران مشخص نیست. آیا ما به اقتصاد آزاد و به اقتصادِ بازار معتقدیم و بر مبنای تئوریِ اقتصاد آزاد عمل میکنیم؟ آیا با نظریه اقتصاد دولتی و برنامهریزی متمرکز عمل میکنیم؟ آیا با تئوری ترکیبی عمل میکنیم؟ یا اینکه ملغمهای به اسم شرکتهای خصولتی در اقتصاد ایجاد کردهایم؟ ما میبینیم در هرزمانی و بنا بر ضرورت بر اساس یکی از این نظریهها و بر اساس شرایط خاص کشور تصمیمگیریهایی میشود؛ بنابراین میشود گفت که تئوری مشخصی برای تصمیمگیریهای اساسی اقتصادی حاکم نیست. مثلاً نمیتوانیم تصمیم بگیریم که قیمت سوخت و انرژی باید یارانهای باشد یا واقعی؟ در حوزهٔ مسائل اجتماعی هم همینطوراست، مشخص نیست با کدام نظریه باید سیاست داخلی را تنظیم و با مردم رفتار کنیم؟
این نخستین مشکل یا مسئله مدیریتی است که وجود دارد، اشکال دوم این است که در بعضی جاها ممکن است تئوریهایی وجود داشته باشد، اما اجماع بین نخبگان و تصمیمگیرندگان در مورد اجرای آن نظریه وجود ندارد. وقتی یک تئوری را قبول میکنیم که بر مبنای آن تصمیمگیریهای اساسی و کلانمان را انجام بدهیم، باید تمام سطوح مختلف حاکمیتی، تصمیمگیران و نخبگان بر روی آن تقریباً اجماع داشته باشند که این نظریه درست و کاربردی است.
وی در ادامه در خصوص قیمت ارز افزود:" قیمت ارز وابستگی شدیدی به میزانِ درآمدهای ارزی دارد، در ایران هم عمده درآمدهای ارزی به میزان تولید و فروش نفت و تولیداتِ وابسته به نفت و گاز مانند پتروشیمیها وابسته است؛ از طرفی کشور در معرضِ ناملایماتِ بینالمللی و تحریمهای ظالمانه قرار دارد؛ بنابراین فقط در یک مدت کوتاهی امکانپذیر است که قیمت ارز را پایین نگه دارد.
انتهای پیام
ارسال نظر