به گزارش ایران پژواک، چرا که تیم ملی در زمان فدراسیون محمد دادکان، بهترین امکانات را در اختیار داشت. بهترین اردوها و بازیهای تدارکاتی برای تیم برنامهریزی شده بود و در مجموع وضعیت اصلاً قابل قیاس با جام جهانی ۲۰۱۸ نبود.
آنچه بازیکنان قدیمی میگویند نشانه فقدان نظم و انضباط در جام جهانی آلمان است؛ شاید نسل جدید مخاطبان فوتبال ایران یادشان نباشد، اما قدیمیها میدانند اردوی تیم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ به هم ریخته بود و بازیکنان ساز خود را میزنند.
چنین تجربهای را در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه هم داشتیم، اما به دلیل داشتن یک نسل آماده و تاریخی در تیم ملی از بحران عبور کردیم. در جام جهانی ۲۰۰۶، اما تیم از درون متلاشی شد و بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران به حاشیه رفتند.
در ۷ سال گذشته، اما تیم ملی به لحاظ مدیریتی چگونه اداره شده است؟
کیروش وقتی سکان هدایت تیم ملی را در دست گرفت، بر اثر یک بینظمی، هادی عقیلی و مهدی رحمتی را کنار گذاشت. او دیگر هرگز این بازیکنان را نبخشید.
در فوتبالی که قهر و آشتی یک موضوع طبیعی است و بازیکنان هزار بار از یک تیم میروند و برمیگردند، سختگیری و قاطعیت کیروش در همان روزهای نخستین به همه ثابت کرد این مربی خارجی، تیم ملی را متکی به فرد نمیکند.
تیم ساختن هدف اصلی کیروش بود و تیم ملی ایران را در بیستارهترین حالت ممکن، به یک تیم یکدست تبدیل کرد. تیمی که ساز مخالف در آن شنیده نمیشد.
کیروش برای ساختن تیم ملی، اما بیرحم هم بود؛ یک بار در آستانه جام جهانی ۲۰۱۴ روی اسم محمدرضا خلعتبری قلم قرمز کشید. در آستانه جام جهانی ۲۰۱۸ جلال حسینی و وریا غفوری را نخواست، اما باز هم تیم ملی انسجام خود را از دست نداد.
به کیروش و تیمش مسلماً انتقادهایی وارد است؛ کارشناسان میتوانند در این باره نظر بدهند و تیم ملی هم پس از جام جهانی باید در دایره نقد و نقادی قرار بگیرد، اما اتحاد، همدلی و ارزش قائل شدن برای پیراهن ملی در تیم کیروش یک اتفاق همیشگی و مستمر بود و پدیده بازیکنسالاری در قاموس کیروش جایی نداشت.
انتهای پیام
ارسال نظر