به گزارش ایران پژواک، عبدالباسط محقق دانشکده مطالعات بینالمللی اس راجارتنام در سنگاپور در مقاله ای با عنوان " چرا ترور ایمن الظواهری برای طالبان خبر بدی است" برای الجزیره نوشت:
در بامداد ۳۱ ژوئیه، در حمله یک هواپیمای بدون سرنشین ایمن الظواهری رهبر ۷۱ ساله القاعده در خانه امنی در کابل که بنا به گزارشها چندین ماه با خانوادهاش در آن اقامت داشت، کشته شد.
از بین بردن الظواهری، طراح اصلی حملات ۱۱ سپتامبر، یک دستاورد قابل توجه برای ایالاتمتحده است که از زمان خروج ضعیف خود از افغانستان به یک پیروزی بزرگ در عملیات ضد تروریستی جهانی خود نیاز داشت. در عین حال، یک شکست بزرگ برای القاعده است که مدتهاست از مشکلات مالی، فرماندهی و کنترل محدود، جنگ داخلی و فقدان پناهگاه جغرافیایی رنج میبرد.
این ترور احتمالاً بیشترین تأثیر را بر طالبان خواهد داشت، زیرا رهبران این گروه را وادار میکند تا با توجه به آرزوهای خود درزمینه به رسمیت شناخته شدن بینالمللی روابط خود را با ایالاتمتحده و القاعده را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند.
الظواهری که در سال ۲۰۱۱ پس از کشته شدن اسامه بنلادن رهبری القاعده را بر عهده گرفت، یک رهبر غیر کاریزماتیک اما شایسته بود. او در دوران پرتلاطمی القاعده را رهبری کرد و علیرغم حملات هواپیماهای بدون سرنشین مختلف آمریکا که رهبران کلیدی این گروه را از بین برد و شاخه عراق آن را برای تشکیل داعش در سال ۲۰۱۴ جدا کرد، توانست القاعده را زنده نگه دارد.
قبل از ترور روز یکشنبه، القاعده به لطف بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، احیای آهسته اما پیوستهای را تجربه میکرد. این گروه پیروزی طالبان را چنان جشن گرفت که انگار پیروزی خودش است. از زمان آغاز حکومت طالبان، الظواهری ویدیوهای تبلیغاتی بیشتری منتشر میکرد که نشان از احساس اعتماد و امنیت وی داشت. گزارش اخیر سازمان ملل متحد تأیید میکند که این گروه از آزادی بیشتری در افغانستان تحت حاکمیت طالبان برخوردار هستند. بر اساس این گزارش برخی از اعضای آن حتی ممکن است به حکومت طالبان مشاوره هم بدهند.
کشته شدن الظواهری در یک خانه امن در یکی از محلههای مجلل کابل، تنها در ۱.۵ کیلومتری کاخ ریاست جمهوری، هرگونه تردید باقیمانده در مورد ادامه همکاری بین طالبان و القاعده را از بین برد. این ترور شواهد غیرقابلانکاری ارائه کرد که برخلاف توافق ۲۰۲۰ دوحه – که خروج ناتو از افغانستان را منوط کرده بود به تضمین طالبان مبنی بر اینکه افغانستان به پناهگاه القاعده تبدیل نشود – طالبان نه تنها متحد القاعده است بلکه به رهبر آن نیز پناه داده است.
این ترور طالبان را در دو جبهه در موقعیت دشواری قرار داد. از یکسو، احتمالاً باعث شد واشنگتن هرگونه اعتماد باقیمانده خود را به رژیم طالبان از دست بدهد و شانس طالبان برای به رسمیت شناخته شدن بینالمللی از بین برود. درواقع، پس از افشای اینکه رهبر القاعده که در سازماندهی حملات ۱۱ سپتامبر دخیل بوده اجازه اقامت در کابل را داشته، هیچ کشوری باور نخواهد کرد که طالبان برای جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به پناهگاه گروههای تروریستی تلاش میکند.
از سوی دیگر، این ترور احتمالاً به روابط طالبان با القاعده آسیب میزند. تا قبل از کشته شدن الظواهری، رابطه بین دو گروه بر اساس اعتماد بود؛ اما بعد از ترور الظواهری برخی از اعضای القاعده ترور را نشانه تغییر اتحاد طالبان میدانند، درحالیکه برخی دیگر آن را نتیجه بیکفایتی روزافزون این گروه میدانند. درهرصورت، رهبران طالبان احتمالاً برای توضیح آنچه اتفاق افتاده و چرایی آن، دچار مشکل خواهند شد.
ترور الظواهری علاوه بر خراب کردن روابط طالبان با آمریکا و القاعده، از درون به طالبان نیز آسیب خواهد رساند. این مسئله رقابت درونگروهی بین عملگرایان که میخواستند طالبان را از القاعده و دیگر گروههای تندرو مانند شبکه حقانی دور کنند و ایدئولوگهایی که بر ادامه پناه دادن و حمایت از گروههای تروریستی اصرار داشتند، تشدید خواهد کرد.
پایان القاعده؟
پس از مرگ اسامه بنلادن، ترور الظواهری دومین ضربه مهم به القاعده است و این گروه ممکن است نتواند از آن خلاص شود.
در حال حاضر، دو نامزدی که به احتمال زیاد رهبر بعدی القاعده خواهند شد، سیف العدل، معاون مصری الظواهری و عبدالرحمان المغربی، داماد مراکشی الاصل و رئیس عملیات رسانهای او هستند.
پس از ترور الظواهری در کابل - و متعاقباً از دست رفتن اعتماد بین طالبان و القاعده - آنها احتمالاً در رهبری سازمان از افغانستان دیگر احساس امنیت نخواهند کرد.
با توجه به این فقدان پناهگاه جغرافیایی، رهبری این گروه ممکن است مجبور شود به سایر نقاط جهان تغییر مکان دهد. در حال حاضر، الشباب سومالی به رهبری احمد دیریه، قویترین و باهوشترین گروه القاعده در جهان است؛ اما دیریه، یک غیر عرب، با به عهده گرفتن موقعیت رهبری ممکن است باعث خشم اعضای سوریه، یمن، پاکستان و فراتر از آن شود و راه را برای فروپاشی شبکه هموار کند.
علاوه بر این، در همان لحظهای که القاعده نه تنها رهبر خود، بلکه پناهگاه خود را در افغانستان تحت رهبری طالبان از دست داد، با ظهور مجدد داعش در آفریقا نیز مواجه است که آینده آن را تهدید میکند.
پس از مرگ الظواهری، همه نشانهها حاکی از آن است که پایان گروه تروریستی که او یک دهه رهبری میکرد نیز نزدیک است.
همراه با افول کلی داعش و حذف ابوابراهیم القریشی، رهبر آن در سوریه در ماه فوریه، همه اینها نشان میدهد که شبکههای ترور فراملی دوران اوج خود را پشت سر گذاشتهاند. با اینوجود، خطر تروریسم فراملی به پایان نرسیده است و مستلزم هوشیاری، نظارت و مداخلات مستمر است.
انتهای پیام
ارسال نظر