کشاروزی

در یک بازه زمانی، ایران عنوان هفت اقلیم جهانی آب، خاک، هوا، بذر خوب و سالم را به خود اختصاص داده بود ولی در شرایط فعلی هیچکدام وجود ندارد. مدیریت و ساختار کشاورزی ما از نظر موسسات تحقیقاتی، برنامه ریزی و از همه مهمتر به روز بودن نمی‌تواند پاسخگوی نیاز کشاورزان باشد.

به گزارش ایران پژواک، چندین سال است که صنعت کشاورزی در ایران اصلا مثل سابق نیست بی توجھی و بی‌مھری به کشاورز و کشاورزی در کشور ما با عناوین دھاتی و یا روستایی بودن به عنوان یک عیب، لقب نامناسب تکمیل شد.

نابود شدن زمین‌ھای کشاورزی ایران با آغشته شدن به سموم خطرناک وشاید تاریخ گذشته در نهایت آلوده شدن خاک زمین‌ھای زراعتی، استفاده بیش ازحد از منابع زیرزمینی و سفره‌ھای آبی، ایجاد سدھای فراوان به صورت غیرکارشناسانه و غیرفنی، ضعف خدمات عمومی در زمینه توسعه زیرساخت‌های کشاورزی و ارائه خدمات ترویجی و آموزش، کم‌کاری نظام تامین و عرضه نهاده‌های کشاورزی، تخریب شدید سطح وسیعی از جنگل‌ها و پوشش گیاهی اراضی مرتعی کشور، ضعف بنیه مالی بیشتر کشاورزان و نداشتن سرمایه کافی برای سرمایه گذاری در امور زیربنائی، نابودی سفره‌های آبهای‌زیرزمینی، وقوع سیلاب‌های پی‌درپی و .... بخشی از آسیب‌ھای جدی و دستاوردھای چندساله دولت‌ھا و دست‌اندرکاران مربوطه، به کشاورز و کشاورزی بوده است.

غصه غم‌بار خاک و چوب

علاوه بر این، نابودی جنگلھا (قاچاق چوب)، از بین بردن کشتزارھا ناشی از قاچاق خاک مرغوب، ساخت و سازھای ویلایی و نبود موانع قانونی محکم و قوی برای برخورد با زمین خواران آن قدر سرعت گرفته و پیشرفت کرده که جای تعجب و سوال بسیار دارد.

از ھمه مھمتر و جدی تر، استفاده از پساب و فاضلاب برای آبیاری محصولات کشاورزی به خصوص در بحث انواع صیفی‌جات، سبزی‌ھا و میوه ھا، آفات نباتی انواع میوه‌ها که سوغات بی نظارتی و عدم مدیریت مسولان بوده، باورکردنی نیست اما تکرار این رویه‌ها باعث صدمات جبران‌ناپذیر و غیرقابل‌انکاری به سلامت جسمی و تبعات آن شده و خواھد شد.

نباید فراموش کنیم که کشاورزی پایه و اساس پیشرفت ھر کشوری است و کشور ما در روزگار گذشته نه چندان دور، حائز رتبه ھای برتر در زمینه تولید انواع و اقسام محصولات باغی و کشاورزی بود ولی امروزه اکثر محصولات نه تنھا از جایگاه خود تنزل کرده بلکه کار به جایی رسیده که کارشناسان بھداشتی کشورهایی مانند عراق برای ارزیابی، صحت و سقم آلوده بودن سیب درختی ایرانی به سموم خطرناک وارد کشورمان می شوند.

به طور یقین ایران کشوری مستعد کشاورزی و دامپروری است و این استعداد و قابلیت را در دوران‌ھای گذشته ثابت کرده اما چرا و چگونه صنعت کشاورزی ما به اینجا رسیده، جای بسیار سوال و تامل دارد که پاسخ ھای تکراری و توجیه کننده، ھیچ فردی را قانع و ھیچ خسارتی را جبران نمی‌کند.

شاید بتوان بی توجھی، بی برنامگی، نبود تخصص و ناآگاھی نسبت به صنایع دیگر را نادیده گرفت اما این کاستی‌ھا و مشکلات دربخش کشاورزی تاوان سنگینی دارد که شاید تا صدسالها سال دیگر نیز قابل جبران نباشد.

آمایش سرزمینی نشان می‌دهد که بسیاری از مناطق و شھرستان‌ھای ایران که حاصلخیز و مستعد کشت وکار و دامپروری بوده، صنایع دیگر جایگزین کشاورزی و دامپروری شده و مقوله ای به نام کشاورز به ندرت در آنجا معنی پیدا می‌کند.

اشتباه و خطا کردن در حوزه کشاورزی و از ھمه مھمتر بی توجھی و بی‌اھمیتی به نتایج اعمال و رفتار ناآگاھانه و غیر کارشناسانه، نسل آینده جامعه ما را با خطر روزافزون و غیرقابل انکار مواجه کرده است.

واضح است در یک بازده زمانی کوتاه نمی توان عملکرد نادرست و اشتباه مسوولان قبلی را تصحیح کرد اما باید صادقانه بپذیریم مملکتی که کشاورزی ندارد و برای کشاورز، سخن و درد او جایگاھی تعریف نشده ھیچ قدرت و ثروتی ندارد.

بدون شک توسعه در بخش صنعت و خدمات لازمه پیشرفت و ترقی ھر کشوری به شمار می‌رود اما با نگاھی گذرا به تاریخ و شرایط فعلی کشورھای قدرتمند و ثروتمند دنیا درمی یابیم که چه ظلم بزرگی در حق کشاورزی و دامپروری ایرانی شده که به این راحتی قابل جبران و برگشت نیست.

مدیریت غلط، بلای جان کشاورزی ایران!

نگاھی واقع بینانه و بیطرفانه به وضعیت کشاورزی نشان می دھد که عملکرد نادرست و خطاھای مدیریتی سالیان دراز اصلی ترین ارکان یک کشور را دچار تزلزل کرده به طوری که یک نوع بیخیالی دامنگیر مسوولان شده و از کشاورزی ما فقط یک صنعت بیمار و بلاتکلیف باقی مانده زیراکه ھیچ دست اندرکاری فریاد تحصیل‌کرده‌های رشته کشاورزی را درک نکرد تا حدی که جلسات مربوط به محصولات ارگانیک نیز رنگ و بوی سیاسی و غیرقانونی به خود گرفته است.

در دنیا طرح‌ھا و پروژه‌ھای تشویقی برای ترغیب افراد به کشاورزی وجود داشته و دارد تا حدی که اساس کار بر پایه احترام و ارزش گذاشتن به کشاورز و دامدار استوار شده تا حدی که یک فرد کشاورز برای ملاقات با مدیران عالی رتبه کشورش ھیچ منعی ندارد و به راحتی برای انتقال مشکلات خود با روسای رتبه اول کشورش ارتباط می گیرد اما در کشور ما برعکس این موضوع اتفاق افتاده یعنی اینکه نه تنھا کشاورزی دراولویت نیست بلکه با تفکر و ترویج فرھنگ غلط مبنی نگاه حقیرانه و درآمدھای بسیار پایین، موجب شده تا افراد از کشت و کار و پرداختن به کشاورزی و دامپروری پشیمان شده، با ورود به شھرھای بزرگ و ایجاد شغل‌ھای کاذب برای خود منبع درآمدی به غیر از کشاورزی و دامپروری دست و پا کنند.

به طور مثال کشاورز ایرانی نباید به عنوان دستفروش مترو و... فعال باشد زیرا که جایگاه او این نیست.

پرواضح است کشاورزی ایران سال‌ها تحت ‌تاثیر خشکسالی، دچار آسیب ‌شده ولی نکته حائز اهمیت این است که در همه این سال‌ها هشدارها و پیش‌بینی‌های لازم در مورد معضلات به مدیران و وزاری کشاورزی دولت‌ها داده شده اما این مدیران به ‌جای برنامه‌ریزی طولانی‌مدت برای نجات کشاورزی ترجیح دادند واردات را جایگزین کمبودها کنند به این شکل که امروز واردات محصولات کشاورزی چه آنهایی‌که قابلیت تولید در کشور دارد و چه آنهایی‌که ندارند، بازارمحصولات کشاورزی را پر کرده و زحمات کشاورزان ایرانی را با خاک یکسان کرده است به دلیل اینکه هیچ مدیریتی در تولید محصولات نیست و همین موضوع باعث شده شاهد از بین رفتن میلیون‌ها تن محصولات کشاورزی باشیم حتی در توزیع این محصولات نیز مثل هر عملکرد دیگر برگ برنده با واسطه ها و دلالان است ونفع کلان و بادآورده نصیب آنها می‌شود.

بر اساس گزارش دیده‌بان ایران، این در حالی است که با مدیریت صحیح و همه جانبه بخش کشاورزی ایران پتانسیل بالایی برای سرمایه‌گذاری داشته و دارد اما دولت‌ها این بخش را آنقدر کوچک شمردند که شاهد نابودی تمام و کمال آن هستیم تا حدی که هشدارها درباره احتمال بروز خشکسالی و از بین ‌رفتن بخش کشاورزی جدی است.

موضوع جالب این است وزارت جهاد کشاورزی که متولی امور کشاورزان محسوب ‌می‌شود نگاه مثبت و آینده‌نگری ‌نسبت به این بخش نداشته به طوری که امروزه کیفیت خاک هم از بین رفته است.

کشوری که هفت اقلیم برای کشاورزی داشت، اما...

در یک بازه زمانی، ایران عنوان هفت اقلیم جهانی آب، خاک، هوا، بذر خوب و سالم را به خود اختصاص داده بود ولی در شرایط فعلی هیچکدام وجود ندارد. مدیریت و ساختار کشاورزی ما از نظر موسسات تحقیقاتی، برنامه ریزی و از همه مهمتر به روز بودن نمی‌تواند پاسخگوی نیاز کشاورزان باشد. با توجه به اینکه ما یک کشور مبتنی بر کشاورزی بوده و همه امتیازات آن را داشتیم اما بهره‌ای از آن نبرده‌ و در جایی که نباید باشیم، ایستاده ایم.

بدون شک تبدیل روستاها به شهرها فاکتور مهم نابودی زمین‌های کشاورزی محسوب می شود به طوری که متاسفانه زمین روستایی به زمین شهری تبدیل شده و درعمل زمین‌های کشاورزی و مراتع دام‌ها را از بین برده است.

آبادی‌هایی که متروکه شدند

باید بپذیریم بایر کردن زمین‌های قابل کشت و از میان بردن زمین‌های کشاورزی یک مصیبت واقعی است، بر اساس گزارش دیده‌بان ایران؛ آمارها نشان می‌دهد درسال ۱۳۵۵ ایران ۷۰ هزار آبادی دایر داشته که متاسفانه درسال ۱۳۹۵ این عدد به ۲۵ هزاررسیده، مشکلات و تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی و همچنین فراموشی مدل‌های بهینه گذشته مثل نظام عشایری طی این سال‌ها ضربات مهلکی بر پیکره بخش کشاورزی و دامپروری کشور وارد کرده است.

علاوه براین استفاده ازسموم پرخطر و غیرمجاز به صورت وارداتی یا قاچاق یکی از مشکلات اساسی در عرصه تولید محصولات کشاورزی به شمار می‌رود به خاطر اینکه استفاده بیش از پیش سموم و نیترات با هدف افزایش بی‌رویه محصول بلای جان تولیدات کشاورزی ایران شده، محصولات کشاورزی صادراتی ایران از جمله سیب‌زمینی، هنداونه و فلفل دلمه‌ای و ...برگشت می‌خوردند البته که عدم آگاهی کشاورز در مورد زمان استفاده از سموم و انتخاب نوع سموم مناسب، مزید بر علت مشکلات فوق است.

کشورهای اروپایی و حوزه آمریکای شمالی تحقیقاتی داشته و به این نتیجه رسیده‌اند که سموم باقیمانده در کشاورزی به سرعت در کبد انسان انباشت می‌شود. این سموم در نهایت منجر به بروز بیماری‌های مختلفی می‌شود که شامل اثرات پوستی، گوارشی، عصبی، سرطان‌زایی، تنفسی، تولیدمثلی وغدد درون ریز می‌شود.

وقتی کشاورزی نیز اسیر سیاسی کاری می‌شود

اما واقعیت این است که نهادهای مرتبط با این حوزه، با طرح ادعاهایی مبنی بر اینکه می‌خواهند محصولات برگشت خورده از بین نرود محصولات مسموم را در داخل کشور توزیع می‌کنند و چون نمی‌خواهند نظارت‌شان در طول فرایند تولید تا صادرات محصول زیر سوال برود؛ موضوع را سیاسی جلوه می‌دهند تا مدیریت و نظارت خودشان زیر سوال نرود. اما در واقعیت مسئله سموم باقیمانده روی محصولات کشاورزی موضوعی سیاسی نیست و به سلامت انسان مرتبط است.

در پایان به این نتیجه می رسیم که ساختار دولتی در بخش کشاورزی پاسخگوی نیازهای ملی در بخش کشاورزی نبوده، چرا که تصمیمات گرفته شده در سیستم دولت‌ها بدون مطالعات اساسی و لحظه‌ای بوده است به طور مثال قنات‌ها در ایران نمونه‌ای از دانش انباشته هزاران ساله به شمار می رفت که با تصمیمات اشتباه و غیرقابل جبران، چاه جایگزین قناتها و بنای خشکسالی گذاشته شد.

انتظار می رود برای احیای این صنعت اقدامات ریشه ای و اساسی صورت گیرد به طور مثال با استفاده از کشاورزی آنلاین و نوین روش کارآمدی مبتنی بر استفاده از منابع محدود آب، انرژی و فضا، تقاضای فزاینده جامعه در بخش کشاورزی و غذایی تامین شود.

لزوم بهره‌گیری از مدل‌های نوین کشاورزی

در این زمینه، شاید استفاده از مدلھای موفق در کشورھای توسعه یافته، آموزش و افزایش سطح سواد کشاورزان در مراحل کاشت، داشت و برداشت، تغییر دیدگاه، تفکر و احترام قایل شدن برای این قشر زحمتکش جامعه، احیای جایگاه واقعی و به حق کشاوزران وجا انداختن این مھم در سطح جامعه، افزایش درآمد کشاورزان و گوش دادن به مسایل و تلاش برای رفع معضلاتشان نه تنھا بی تاثیر نیست بلکه قادر است جلوی خسران و ضرر بیش از پیش این صنعت که به عنوان صنعت مادر و پایه در دنیا به شمار می رود را ھم بگیرد.

کمی نگاه و تفکر واقع بینانه، عمیق و بدون غرض کافی است تا بدانیم در این رابطه چه کرده ایم و چه حرفی برای گفتن در دنیا و حتی در کشور داریم.

نکته قابل توجه این است که وظیفه مسوولان مربوطه باید محصول سالم تولید کنند.

بنابراین بخش کشاورزی همچنان یکی از بخشهای مهم اقتصادی کشور است و نیز خواهد بود. در هر شرایطی توسعه بخش کشاورزی پیش شرط و نیاز ضروری اقتصاد کشور است و تا زمانیکه موانع توسعه در این بخش برطرف نشود سایر بخشها نیز به شکوفائی و رشد توسعه دست نخواهد یافت. تجربه مثبت و منفی کلیه کشورهای پیشرفته و در حال توسعه جهان این نظر را تایید می‌کند.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =

پربازدیدها

آخرین اخبار داخلی