کنکور

یک جامعه‌شناس می‌گوید: «سهمیه بندی جنسیتی در کنکور سراسری دقیقا یکی از مصداق های تبعیض علیه زنان است. در واقع به طور رسمی، تلاش زنان برای قبولی در کنکور نادیده گرفته می‌شود و به خصوص در رشته‌های پر طرفدار مثل پزشکی این تبعیض علیه زنان اعمال می‌شود. اینکه در رشته‌ای زنان تا حد پنجاه درصد پذیرش شوند و بقیه پذیرش به مردان اختصاص داده شود که با نمره کمتر وارد دانشگاه شوند، دقیقا تبعیض مبتنی بر جنسیت است که توسط سازمان سنجش اعمال می‌شود.»

به گزارش ایران‌پژواک، آزمون سراسری ورود به دانشگاه‌ها در ایران یا همان کنکور، در عمر ۵۴ ساله خود، تغییرات زیادی دیده است، تغییراتی که بارها باعث شده، آزمونی با وجهه اجتماعی با سیاسی‌ترین موضوعات کشور برابری کند، خصوصا آنجا که اسم زنان آورده می‌شود. اولین بار سال ۱۳۷۷ بود که تعداد دواطلبان دختر از داوطلبان پسر پیشی گرفت، رکورد تازه‌ای بود و احتمالا به حساب استثناء گذاشته شد، اما استثناء نبود و ادامه پیدا کرد، ادامه این روند به مذاق مسئولان خوش نیامد و به سمت و سویی رفت که دیگر از تحمل خارج شد.

چاره راه اعمال سهمیه‌بندی جنسیتی شد، البته بدون اینکه اعلام عمومی شود، این راه‌حل از آن جهت انتخاب شده بود که به عقیده تصمیم‌گیران افزایش حضور زنان در کنکور و به تبع آن در دانشگاه سبب می‌شود مردان از تحصیلات دانشگاهی باز بمانند، خصوصا که قرار بود بازار کار هم سهم بیشتر و حتی مطلقی برای مردان داشته باشد.

همین دلایل مردسالارانه به موضوع تحصیل و اشتغال زنان سبب شد تا پنج سال بعد، در بهار سال ۱۳۸۲ حسین رحیمی، رییس وقت سازمان سنجش اعلام کند که احتمالا در کنکور همان سال محدودیت ۵۰ درصدی در پذیرش دختران در کنکور اعمال شود. پس از آن، برای سه رشته پزشکی، دندان پزشکی و دارو سازی سهمیه بندی جنسیتی در کنکور سال ۸۳ پیش‌بینی و به مرحله اجرا گذاشته شد.

دو سال بعد هم علی عباس‌پور، رییس کمیسیون آموزش مجلس هفتم خبر داد موضوع افزایش تعداد ورودی‌های دختران در دانشگاه ها در مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح است اما جزئیات تصمیمات شفاف اعلام نشد.

موضوع کج‌دار و مریز ادامه پیدا کرد تا اینکه همه چیز در سال ۱۳۸۶ رسمی شد.

عبدالرسول پورعباس، رییس وقت سازمان سنجش به خبرگزاری‌ها گفت:«قانونی که ما اعمال می کنیم به این صورت است که در برخی رشته های روزانه شامل برخی پزشکی ها، برخی از مهندسی ها و برخی علوم انسانی ها حداقل ورود هر جنسیت را تضمین می کنیم. این موضوع در بخشی از ظرفیت ها به نفع دختران و بخشی از ظرفیت ها به نفع پسرها است.»

مخالفت‌ها از اجرای چنین طرحی به اوج رسید و فعالان حقوق زنان بارها تاکید کردند که آنچه اتفاق افتاده قطعا تبعض جنسیتی محسوب می‌شود. این مخالفت‌ها البته چندان تغییری در رویه پیش نیاورد، تاجایی که برخی سال‌ها اوضاع بدتر هم شد. مثلا در سال ۹۲ کلا رشته‌ها زنانه و مردانه شدند، فقط در یک نمونه و در یک دانشگاه، در دانشگاه علامه طباطبایی رشته های علوم تربیتی،علوم سیاسی،کتابداری و اطلاع رسانی را برای زنان و رشته های مددکاری اجتماعی،حسابداری،مدیریت صنعتی،مدیریت هتلداری را برای مردان اختصاص داده شد. بنابراین دانشگاه علامه طباطبایی از ۱۹ رشته خود ۹ رشته را تفکیک جنسیتی کرد.

ده سال از این تغییرات گذشته، سازمان سنجش و وزارت‌خانه‌های مرتبط شامل وزارت علوم و بهداشت، زیربار عنوان «اعمال سهمیه‌بندی جنسیتی» نمی‌روند، اما اسمش هرچه باشد، همچنان ادامه دارد، همان‌طور انصاف‌نیوز به نقل از یکی از مخاطبانش، شهریور امسال اعلام کرد: «متاسفانه روند اعمال سهیمه‌های جنسیتی تبعیض‌آمیز از سال ۸۵ تا به امروز ادامه دارد و اعتراض چندانی هم در پی نداشته و به یک روند عادی تبدیل شده است. این مسئله‌ی غم‌انگیز در دفترچه‌های کنکور امسال نمود بیشتری داشته و کاملا علنی‌تر از سال‌های گذشته شده به‌طوری‌که در بورسیه‌های صنعتی فرصت‌های بورسیه‌ای برای زنان به طور کامل حذف شده و یا بسیار کاهش پیدا کرده است».

با همه این فراز و نشیب‌ها در کنکور امسال هم اعلام شد حدود ۶۱ درصد پذیرفته‌شدگان زن و حدود ۳۹ درصد مرد هستند. با این وجود این سوالات بعد از بیش از دو دهه همچنان پابرجا هستند؛ چرا اعمال سهمیه‌بندی جنسیتی، تبعیض جنسیتی است؟ چرا از افزایش حضور زنان در دانشگاه‌ها استقبال نمی‌شود؟ چرا زنان بیشتر مشتاق حضور در دانشگاه‌ها هستند؟ و.... به این پرسش‌ها و پرسش‌های بیشتر، دکتر سیمین کاظمی، پزشک و جامعه‌شناس پاسخ داده است. او معتقد است «بر اساس یک تفکر سنتی و کلیشه‌ای و پوسیده مهارت ها و توانمندی‌های زنان انکار می‌شود» ضمن اینکه «در واقع تحصیلات دانشگاهی و دانشگاه جایی است که زنان می‌توانند توانمندی‌های شان را نشان دهند».

مشروح این گفت‌وگو را اینجا بخوانید:

در کنکور امسال حدود ۶۱ درصد پذیرفته‌شدگان زن و حدود ۳۹ درصد مرد هستند، این تفاوت معنادار را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در ایران به علت نابرابری جنسیتی که در ساختار اقتصادی اجتماعی سیاسی و فرهنگی تنیده شده، امکان مشارکت اجتماعی و نیز ترقی و پیشرفت برای زنان محدود است و تحصیلات تنها مسیر تحرک اجتماعی صعودی است که برای زنان باز است. در واقع زنان از این تنها امکان موجود استفاده می کنند که بتوانند از سنگینی نابرابری های مبتنی بر جنسیت بکاهند. تحصیلات دانشگاهی یکی از مبادی اصلی ورود به حوزه اشتغال برای زنان است و برای همین زنان در کنکور انگیزه بیشتری نسبت به مردان دارند.

به نظر می‌رسد پسران در سال‌های اخیر اقبالشان را به دانشگاه و تحصیلات دانشگاهی از دست داده‌اند، چه دلایلی منجر به این موضوع شده است؟

اولا بر اساس تقسیم کار مبتنی بر جنسیت، همچنان مردان بیشتر از زنان با فشار نقش نان آور شدن و استقلال اقتصادی مواجه هستد و برای همین ترجیح می دهند زودتر وارد بازار کار شوند. ثانیاً بازار کار به گونه‌ای سازمان یافته که فرصت‌های اشتعال بدون تحصیلات دانشگاهی بیشتر می‌تواند نصیب مردان شود. علاوه بر اینها سربازی اجباری هم به عنوان مانع پیش روی تحصیل مردان عمل می‌کند. مجموع این سه عامل به کاهش شوق پسران به تحصیل در دانشگاه منجر می‌شود.

سال ۸۶ رئیس وقت سازمان سنجش آموزش کشور اعمال پذیرش جنسیتی در نتایج کنکور را تأیید کرد و در پاسخ به شائبه‌های مطرح شده گفت: «نوع پذیرش جنسیتی که در کنکور سراسری اعمال می‌شود موجب پذیرش داوطلبان پسر یا دختر با تفاوت علمی بالا نخواهد شد و این نوع پذیرش به هیچ عنوان تبعیض تلقی نمی‌شود.» هنوز مشخص نیست که در کنکور سال‌های بعد و خصوصا امسال هم چنین اتفاقی رخ داده یا نه، با توجه به این سابقه آیا پذیرش جنسیتی تبعیض محسوب نمی‌شود؟

سهمیه بندی جنسیتی در کنکور سراسری دقیقا یکی از مصداق های تبعیض علیه زنان است. در واقع به طور رسمی، تلاش زنان برای قبولی در کنکور نادیده گرفته می‌شود و به خصوص در رشته‌های پر طرفدار مثل پزشکی این تبعیض علیه زنان اعمال می‌شود. اینکه در رشته‌ای زنان تا حد پنجاه درصد پذیرش شوند و بقیه پذیرش به مردان اختصاص داده شود که با نمره کمتر وارد دانشگاه شوند، دقیقا تبعیض مبتنی بر جنسیت است که توسط سازمان سنجش اعمال می‌شود.

انگیزه زنان برای ورود به دانشگاه چه دلایلی دارد؟

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم که تحصیلات دانشگاهی راهی برای مقابله با نابرابری جنسیتی و جبران ستم جنسیتی است که زنان هوشمندانه به این راهکار توجه نشان می‌دهند. در واقع تحصیلات دانشگاهی و دانشگاه جایی است که زنان می‌توانند توانمندی‌های شان را نشان دهند و برای ورود به بازار کار آماده شوند.

برخی معتقدند که با توجه به اینکه نرخ بیکاری زنان در ایران ۷۰ درصد بیشتر از مردان است، رشد تحصیلات عالیه در بین زنان موجب سرخوردگی می‌شود، با این گزاره موافق هستید؟

بازار کار ایران، فضایی به شدت جنسیت‌زده دارد و پذیرای زنان تحصیلکرده نیست. به چند دلیل ورود زنان به حوزه اشتغال کند شده است و نرخ بیکاری زنان بسیار بالاتر از مردان است. اولاً به طور رسمی اصرار بر تقسیم کار جنسیتی وجود دارد و اشتغال به عنوان حقی مردانه معرفی می‌شود و زنان به خانه‌نشینی و ایفای نقش مادری و همسری تشویق می‌شوند. ثانیاً بازار کار و فضای اشتغال به شدت جنسیت زده است و با این فرض که "بین مرد و زن متقاضی یک شغل، اولویت با مرد است، چون نان آور است"، از استخدام زنان خودداری می شود.

بعد بر اساس یک تفکر سنتی و کلیشه‌ای و پوسیده مهارت ها و توانمندی های زنان انکار می‌شود و زنان کمتر از مردان واجد صلاحیت برای احراز یک شغل تشخیص داده می‌شوند. با این اوصاف می‌بینیم که نرخ مشارکت اقتصادی زنان حدود ۱۳ درصد است و با تفکرات و موهومات زن ستیزانه پتانسیل بزرگ زنان تحصیلکرده و این نیروی کار آماده نادیده گرفته می‌شود. با چنین وضعیتی مشخص است که زنان ممکن است سرخورده و ناامید شوند.

وظیفه حاکمیت و دولت‌ها برای حفظ این اشتیاق زنان برای ادامه تحصیل چگونه تعریف می‌شود؟

لازم است نگاه جنسیت‌زده به حوزه تحصیل و اشتغال کنار گذاشته شود. این حق انسانی زنان است که بتوانند تحصیل کنند و شغلی داشته باشند. تقسیم کار مبتنی بر جنسیت لازم است برچیده شود. چنین شکلی از تقسیم کار با جامعه امروزی مناسبت و همخوانی ندارد و به تضییع حقوق زنان منجر می شود، بنابراین باید کنار گذاشته شود. حاکمیت لازم است از این اشتیاق زنان به تحصیل استقبال کند، به حذف تبعیض جنسیتی در حوزه اشتغال کمک کند و زمینه را برای استفاده از پتانسیل و توانمندی زنان فراهم نماید.

با زنانه و مردانه کردن رشته‌های تحصیلی موافق هستید؟ و اصلا چنین تقسیم‌بندی‌هایی در دانشگاه‌های دنیا وجود دارد؟

نه. همه انسان‌ها صرفنظر از زن یا مرد بودن، توانایی‌ها و علائقی دارند که می‌توانند آن را در رشته تحصیلی‌شان به طور جدی دنبال کنند. برای همین همه باید این امکان را داشته باشند که در رشته مورد نظرشان تحصیل یا کار کنند یا دست‌کم مانع رسمی پیش روی شان نباشد. تفکیک رشته‌ها بر حسب جنسیت، در واقع محروم کردن افراد از دنبال کردن علائق و استفاده از توانایی‌های شان است.

نگاه‌های منفی به حضور بیشتر زنان در دانشگاه‌ها را چطور باید مجاب کرد؟

نگاه منفی به حضور بیشتر زنان در دانشگاه‌ها از ناحیه کسانی است که تبعیض علیه زنان را جایز می‌دانند و با هر پیشرفت زنان احساس خطر می‌کنند که بنیادهای سنت متزلزل و جامعه سنتی مضمحل شود، چرا تا زمانی که اکثریت مطلق در دست مردان بود چنین نگاه منفی وجود نداشت و آن را نوعی تقدیر زنان می‌دانستند ولی حالا با برگشتن ورق نگاه منفی دارند، چون از نظر آن وضعیت نرمال وضعیتی است که اکثریت فرصت‌ها و منابع در دست مردان متمرکز باشد. این ناراضیان از حضور زنان در دانشگاه‌ها لازم است توجه داشته باشند که کنکور رقابتی است که بر دو فرض استوار است، اول، افراد بر حسب اختیار در آن شرکت می‌کنند و دوم، بر اساس میزان تلاش‌شان موفق می‌شوند.نه جلوی مردان گرفته شده که ثبت‌نام کنند و نه گفته شده درس نخوانند، به زنان هم نه تنها امتیازی داده نشده که سهمیه‌بندی جنسیتی هم به زیان آنها اعمال شده است.

موفقیت زنان و حضور آنها در جامعه و بازارکار از شاخص‌های توسعه محسوب می‌شود، به نظر شما چنین نگاهی در جامعه ما چقدر مورد تایید است و چه از سوی دولت‌مردان و چه عموم مردم حمایت‌ها و توجه به این مساله چقدر عینی و جدی است؟

تحصیل و اشتغال از جمله حقوق زنان است و برای احقاق یا اعطای چنین حقوقی نیازی به توصیه آژانس‌های بین‌المللی توسعه نیست. یعنی لازم نیست برای اینکه زنان از حق مسلم تحصیل و اشتغال برخوردار شوند به محاسبه سود و زیان و فاکت و نقل قول از اینجا و آنجا متوسل شویم. حقوق انسانی زنان مقدم بر توسعه است. در پاسخ به سوال شما باید بگویم که به لحاظ نظری این نگاه یعنی "مجال دادن به زنان برای توسعه اقتصادی" به ادبیات بخشی از سیاستمداران وارد شده است ولی در عمل اتفاق خاصی نیفتاده است، چون در ایران آنچه برای زنان به طور رسمی تجویز می‌شود، در خانه نشستن و خانه‌داری است و نه حضور در جامعه و مشارکت اقتصادی.

کلیشه‌های جنسیتی در کنکور چه مصادیقی دارد؟

با وجود اینکه زنان اکثریت صندلی‌های دانشگاه را به دست آورده‌اند، اما در رشته ریاضی فیزیک همچنان اکثریت داوطلبان مردان هستند. این بی‌علاقگی و شاید ترس زنان از ریاضی ضعفی است که زنان هنوز بر آن غلبه نکرده‌اند و در واقع محصول جامعه‌پذیری آنها در خانواده و مدرسه و ... است. کلیشه‌های جنسیتی مبنی بر ناتوانی زنان در ریاضیات و نیز کمتر بودن فرصت‌های شغلی مرتبط با رشته‌های ریاضی برای زنان، موجب شده زنان کمتر از مردان به سمت این رشته بروند. هر چند موفق‌ترین ریاضیدان زن جهان، زنده یاد مریم میرزاخانی از ایران برخاست و نبوغ ریاضی خود و توانایی زنان را به جهان ثابت کرد، اما دختران همچنان کمتر از پسران به سمت ریاضی می‌روند که این وضعی ناامیدکننده است و لازم است مورد توجه جامعه از خانواده تا مدرسه تا رسانه‌ها قرار گیرد.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 3 =

پربازدیدها

آخرین اخبار داخلی