اکرم امام اوغلو

یک کارشناس مسائل ترکیه می‌گوید: حوزه سیاست خارجی ترکیه تنها حوزه‌ای است که اردوغان و تیم او، در آنجا به همان روال سابق رفتار خواهند کرد و تلاش می‌کنند جوری رفتار کنند که گویی هیچ اتفاق خاصی روی نداده است.

به گزارش ایران‌پژواک، انتخابات روز ۱۲ فروردین برای اردوغان گران تمام شد. حزب عدالت و توسعه، تقریبا تمام شهرهای مهم ترکیه را از دست داد و لیبرال‌ها شهرداری‌ها را به دست گرفتند. در استانبول، شهر ۱۶ میلیون نفری و مهم ترکیه اکرم امام اوغلو شهردار پیشین با اختلاف ۱۰ درصدی آرا توانست رقیبش را که به اردوغان نزدیک بود شکست دهد. در انتخابات روز یکشنبه، ۷۷ درصد از واجدین شرایط رای دادند و در ۳ شهر مهم استانبول، آنکارا و ازمیر نامزدهای حزب جمهوریخواه خلق موفق شدند اکثریت آرا را به دست آورند.

با محمدعلی دستمالی کارشناس مسائل ترکیه در مورد انتخابات شهرداری‌ها به گفتگو نشستیم:

پیروزی اکرم امام اوغلو و ادامه حضور او در سمت شهرداری استانبول در عرصه سیاسی ترکیه به چه معناست؟

بگذارید در همین آغاز کار، به این نکته اشاره کنم که اکرم امام اوغلو شهردار محبوب و موفق ترکیه، فقط یکی از نشانه‌ها و برندهای شناخته شده این انتخابات بود و برنده اصلی، حزب حامی او یعنی حزب جمهوری خلق (CHP) است که در یک بازه زمانی بیست و چند ساله، نهایتا فقط ۲۵ درصد از آرای مردم را به دست می‌آورد اما در انتخابات دیروز، به یک باره میزان رای خود را به ۳۸ درصد رساند و عملا حزب اول ترکیه شد. رهبر جدید حزب جمهوری خلق یعنی اوزگور اوزل، نقش بی‌بدیلی ایفا کرد و در این چند ماه، برخلاف کلیچداراوغلو، عملکرد قدرتمندانه و موفقی داشت. کسی نمی‌توانست تصور کند که یک داروساز جوان، بتواند به این خوبی از پس مدیریت حزبی برآید که ۱۰۱ سال از عمر ان گذشته و رهبری چنین حزبی حقیقتا دشوار است.

رسانه‌ها و مطبوعات ترکیه، اسم این پیروزی را «زلزله سیاسی» گذاشته‌اند. من نیز همین تعبیر را می‌پسندم و حقیقتا زلزله روی داد. پیروزی امام اوغلو در استانبول و همچنین پیروزی منصور یواش در آنکارا، به معنای آغاز دوران زوال قدرت سیاسی اردوغان و حزب عدالت و توسعه است. شاید همه ما در نگاه نخست، این دو رجل سیاسی را به عنوان شهرداران دو پایتخت مهم سیاسی و تجاری ترکیه می‌بینیم. اما واقعیت امر چنین نیست. آنان دو رهبر قدرتمند و دو رییس جمهور بالقوه هستند. صد البته در این میان، امام اوغلو شانس بیشتری دارد. چرا که جوان‌تر است، محبوبیت گسترده‌ای دارد، برخلاف منصور یواش خاستگاه ملی گرایانه ندارد و می‌تواند با همه اقشار سیاسی و اجتماعی ترکیه ارتباط برقرار کند و از این گذشته، بر اساس یک قاعده قدیمی در تاریخ تحولات سیاسی جمهوری ترکیه، استانبول تکلیف نهایی شکست و پیروزی احزاب و افراد را تعیین می‌کند و کسی که استانبول را ببرد، می‌تواند ترکیه را نیز ببرد! بنابراین نخستین تابلویی که می‌بینیم، عیان شدن ظرفیت‌های عظیم آلترناتیو و جایگزین‌سازی است. حقیقتا حزب عدالت و توسعه پس از ۲۳ سال فعالیت سیاسی، حرفی برای گفتن ندارد و به جایی رسیده که به قول صاحبنظران سیاسی و دانشگاهی ترکیه توان «تولید سیاست» ندارد.

با این حساب، آیا اردوغان شانسش را برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۸ از دست خواهد داد؟

بله. بدون تردید چنین است و شانسی برای او باقی نمانده. البته اطلاع دارید که اردوغان تاکنون سه بار به طور متوالی رییس جمهور شده و قانونا اجازه ندارد برای بار چهارم نامزد شود. اما دوستان او به دنبال خدعه‌هایی بودند که قانون اساسی را تغییر دهند و زمینه را برای انتخابات پیش از موعد فراهم کنند. یعنی سناریوی حزب حاکم، این بود که در انتخابات شهرداری‌ها برنده شود و استانبول و آنکارا را از مخالفین پس بگیرد و سپس در سال ۲۰۲۷ میلادی، به یک باره با طرح سناریوی اصلاح قانون و برگزاری انتخابات پیش از موعد، باز هم اردوغان را رییس جمهور کند. اما این سناریو نقش بر آب شد. البته جالب است بدانید که خود اردوغان هم؛ چندان مشتاق نبود. او یک سیاستمدار آزمند است و بدون شک دوست دارد تا آخر عمر رییس جمهور بماند. اما چیزی که هست؛ خود او نیز به شدت خسته و فرسوده شده و به تعبیر خودروفروش‌ها «خیلی راه رفته است». اردوغان از لحاظ جسمی به شدت فرسوده شده، اعصابش ضعیف شده و برای اولین بار پس از ۲۲ سال زمامداری، روز گذشته از این تعبیر مهم و معنی‌دار استفاده کرد: «خسته شدیم».

من شخصا علاقه فراوانی به عکس دارم و عکس‌های خبری روز را با دقت بسیار وارسی می‌کنم. طی یکی دو سال اخیر، همواره عکس‌های اردوغان و فایل‌های ویدیویی سخنرانی‌های او را به دقت نگاه کرده‌ام. به خوبی می‌بینم که او تا چه اندازه درهم شکسته و نگاه و حالات مختلف چهره او، نشان دهنده یک فرسودگی عظیم است. چرا که واقعا به تنهایی به مراتب بیش از کل سران حزب عدالت و توسعه کار کرده، به تنهایی بیش از کل ماشین تبلیغاتی حزب کار کرده و شب و روز خود را با دعوا، کنایه، تهدید و تحقیر مخالفین، سرپا نگه داشتن حزب و راضی نگه داشتن هواداران وفادار سپری کرده است. اما این توان محدود حالا به زوال رسیده و سناریوهای احتمالی روی میز او را چنین پیشبینی می‌کنم: اول این که می‌خواست هر جوری شده مراد کوروم را به عنوان شهردار استانبول به ایستگاه پیروزی برساند تا در ۵ سال پیش رو حسابی پخته شود و در سال ۲۰۲۸ میلادی، تبدیل به یک رییس جمهور نمادین شود که در ظاهر همه کاره باشد اما تصمیمات حساس حکومت، بر عهده تیم اصلی اردوغان باشد. سناریوی دوم او آوردن یک شوالیه ملی و محبوب بود و سلجوق بیرقدار داماد کوچک رییس جمهور و طراح و تولیدکننده پهپادهای بیرقدار، گزینه مناسبی برای این سناریو بود و احتمال سوم نیز این بود که از میان دو چشم اردوغان یعنی خاقان فیدان وزیر امور خارجه و ابراهیم کالن رییس سرویس اطلاعاتی میت، یک نفر رییس شود.

آیا حالا کل این سناریوها نقش بر آب شده است؟

خیر. از میان همه این گزینه‌ها، فقط اردوغان و بیرقدار کنار رفته‌اند. از این به بعد، ما شاهد تلاش ۴ رییس جمهور بالقوه برای آینده ترکیه خواهیم بود. فیدان و کالن در جبهه حزب حاکم و امام اوغلو و یواش در جبهه مخالفین. صد البته همه این احتمالات، در شرایطی درست از آب در می‌آید که عمر اردوغان تا پایان دوره ریاست جمهوری فعلی‌اش کفایت کند و شرایط اقتصادی و سیاسی ترکیه، در مسیر برگزاری انتخابات پیش از موعد قرار نگیرد.

چرا اقبال به حزب عدالت و توسعه در جامعه ترکیه کاهش پیدا کرد؟

قبل از آن که دلایل افول این حزب را عرض کنم، لازم می‌دانم به این نکته مهم اشاره کنم که تا همین جای کار هم، آکپارتی یا حزب عدالت و توسعه، یک پدیده سیاسی – اجتماعی به تمام معنا بوده و نه تنها در تاریخ معاصر ترکیه بلکه در تاریخ تحولات خاورمیانه، پیروزی‌های بزرگی را به نام خود ثبت کرده است. این حزب توانست در آغاز قرن بیست و یکم، یک کشور ورشکسته و بدهکار و تورم زده را خیلی سریع به یک کشور در حال توسعه تبدیل کند، ترکیه را عضو موقت شورای امنیت کند، تعداد سفارتخانه‌های ترکیه را دو برابر کند، بر تحولات سیاسی – امنیتی جهان اسلام و شرق مدیترانه و بالکان و دریای سیاه و آفریقا، اثرات عجیب و غریب بگذارد و در داخل ترکیه نیز، جلوه‌های بسیار موفقی از توسعه، مبارزه با فقر و فساد و نهادینه کردن دموکراسی، تولید سیاست و کادرسازی را به نمایش بگذارد. اما مساله اینجاست که همه این اتفاقات خوب، نهایتا دوازده سیزده سال دوام آورد و اردوغان لگد محکمی زیر میز زد و ترکیه و حزب خود را با قدرت تمام به مدار قدیمی و سنتی خاورمیانه بازگرداند و به عنوان یک رهبر تمامیت خواه، اقتدارگرا، تک رو و لجوج، همه مغزهای متفکر و منتقد را از قطار حزب پایین انداخت. حزبی که روزگاری منادی برابری و برادری و مبارزه با فقر بود، از سال ۲۰۱۴ به بعد، راه را برای رانت و فساد مالی هموار کرد، به شدت ملی گرا شد و بنزین بر آتش «دوقطبی ترکی – کُردی» و «دوقطبی دینی – لاییک» ریخت و در حوزه اقتصاد نیز با ولخرجی‌ و تبذیر، اقدامات نمایشی هزینه بردار و امنتیی‌سازی فضای سیاسی و دموکراسی، متلاشی کردن نهادهای قدرتمند داخلی و سیاست خارجی ماجراجویانه، اعتبار خود را بر باد داد. حزبی که روزگاری، قدرتمندترین کادرهای سیاسی و اجرایی را تربیت می‌کرد، حالا کارش به جایی رسیده که در بسیاری از استان‌ها، افراد فاقد صلاحیت سیاسی و اجتماعی را به عنوان نامزد به میدان آورده است. یکی از نامزدها، وعده داده بود که اگر پیروز شود، هر ماه به خانم‌ها خانه‌دار، نیم گرم طلا خواهد داد! آن یکی ده‌ها کامیون سیب زمینی توزیع کرده بود و بسیاری از نامزدهای دیگر نیز برای کار تبلیغاتی به هر نوع خدعه و تخلفی روی آوردند و در استانبول هم ۱۷ وزیر کابینه اردوغان، برای حمایت از مراد کوروم، به دیدار مردم رفتند و اعتبار دولت زیر سوال رفت. تصور می‌کنم در انتخابات ۲۰۲۳ میلادی هم، فقط دو عامل مهم توانست باعث پیروزی اردوغان شود: اول این که او واقعا استاد امنیتی‌سازی فضای انتخابات است و این بار، مخالفین به گونه‌ای عمل کردند که اردوغان ابزار و امکان امنیتی‌سازی را از دست داد. دوم این که اگر یکی از همین دو شهردار پیروز یعنی امام اوغلو یا یواش به جای کلیچداراوغلو نامزد می‌شدند، کار اردوغان را یکسره می‌کردند.

آیا امام اوغلو و دیگر مخالفان اردوغان می توانند به عنوان اپوزیسیون قدرتمند در صحنه بمانند و بر روند تحولات پیش رو تاثیر بگذارند؟

قطعا مدیریت مقطع پیش رو، کار بسیار دشواری است. ببینید! خانم مرال آکشنر به عنوان یک سیاستمدار مهم و قدرتمند، متحمل شکست بزرگی شد و دیشب اعلام کرد که از پست رهبری «حزب خوب» (iyi) کنار می‌رود. دولت باغچلی شریک اردوغان هم با شکست بزرگی مواجه شد. رهبران دیگری نظیر احمد داوداوغلو، علی باباجان، تمل کاراملا اوغلو، گلتکین اویسال، امید اوزداغ، محرم اینجه و دوغو پرینچک، همگی شکست خوردند. اما علاوه بر حزب جمهوری خلق، دو برنده مهم دیگر داریم که یکی از آنها «حزب دوباره رفاه» (YRP) به رهبری فاتح اربکان فرزند مرحوم نجم الدین اربکان است و دیگری، حزب «دَم پارتی» یا «حزب دموکراسی و برابری» که یک جورهایی زیرمجموعه پ.ک.ک و تابع اوجالان است. فعلا مشخص نیست که آیا ممکن است موجی از مطالبه برگزاری انتخابات پیش از موعد شکل بگیرد یا نه. اما بدون شک ادامه این روند برای دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه دشوار است و عملا به یک پارادوکس و تناقض عجیب تبدیل شده است. حالا همه می‌توانند دولت را به سخره بگیرند و این چالش را پیش بکشند که چرا باید قدرت در دست حزبی باشد که حزب دوم کشور است و از مردم یک «نه» بزرگ دریافت کرده است. اما در هر صورت، بسیار بعید می‌دانم اردوغان امتیاز خاصی بدهد و به همان شیوه تمامیت خواهانه خود پیش خواهد رفت. در نتیجه باید ببینیم حزب جمهوری خلق، برای مدیریت این مقطع نوین آمادگی دارد یا نه.

آیا ممکن است نتایج انتخابات و تضعیف دولت و حزب حاکم، بر سیاست خارجی ترکیه تاثیر بگذارد؟

اتفاقا در شرایط فعلی، حوزه سیاست خارجی ترکیه تنها حوزه‌ای است که اردوغان و تیم او، در آنجا به همان روال سابق رفتار خواهند کرد و تلاش می‌کنند جوری رفتار کنند که گویی هیچ اتفاق خاصی روی نداده است. اما اتفاقات دیگری روی داده که احتمالا بر سیاست خارجی ترکیه اثر خواهند گذاشت. معاملات سیاسی – دفاعی جدیدی که بین آنکارا و واشنگتن روی داده، کاری کرده که سفر قریب الوقوع اردوغان به آمریکا، اهمیت بیشتری پیدا کند. تیم جو بایدن تلاش می‌کنند تا اردوغان را از پوتین دور کنند و کاری کنند که ترکیه در جبهه غرب، در میدانِ بازی ناتو و در حلقه دوستان آمریکایی – اروپایی، مانند یک دوست واقعی و بخشی از ائتلاف غربی رفتار کند. باید دید اردوغان تا چه اندازه از پس مدیریت این بازی سخت برخواهد آمد. چرا که اگر بخواهد به شکل جدی از روسیه فاصله بگیرد، با هزینه‌های سیاسی – اقتصادی جدی مواجه خواهد شد.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 1 =

پربازدیدها

آخرین اخبار داخلی