به گزارش ایرانپژواک، «ماشیندودی» اصطلاحی است که پدربزرگها و مادربزرهای ما حسابی با آن اخت هستند، آنها حتی اگر تهرانی هم نبودند و هرگز سوار قطار تهران – شهرری نشده بودند، حتما وصف آن را زیاد از کسانی که به پایتخت رفت و آمد داشتند میشنیدند. قطار زغالسنگی تهران – شهرری یا به تعبیر عامیانهتر تهران – شاه عبدالعظیم در سال ۱۲۶۷ در چهل و یکمین سال سلطنت ناصرالدینشاه کار خود را آغاز کرد و تا ۷۲ سال بعد یعنی دیماه ۱۳۳۹ یکسره این مسیر را رفت و برگشت و برای مردم خاطره ساخت. اما از آبان ۱۳۳۹ بنا به دلایلی تعطیل شد. نخست بنا بود این تعطیلی موقت باشد، اما آن تعطیلی موقت همان و پایین کشیده شدن کرکرهی ماشیندودی برای همیشه همان. حدود دو ماه پس از تعطیلی قطار تهران – شهرری خبرنگار «اطلاعات هفتگی» برای آگاهی از چند و چون ماجرا به ایستگاه اصلی این قطار خاطرهها رفت و با کارگران، لوکوموتیورانان و متصدیان آن به گفتوگو نشست. در ادامه گزیدههایی از این گزارش و گفتوگوهای جذاب را به نقل «اطلاعات هفتگی» مورخ ۲۳ دی ۱۳۳۹ میخوانید:
... دو ماه قبل ماشین دودی پس از ۷۲ ساعت کار متوالی و گاهی شبانهروزی متوقف شده و هنوز هم معلوم نیست چه وقت و با چه وضعی به کار مشغول شود. شاید هم هرگز...
۷۲ سال قبل وقتی دستگاه ماشین دودی در تهران به کار افتاد، همهروزه عدهی زیادی به تماشای آن میرفتند و ساعتهای متوالی انگشتبهدهان محو تماشای آن میشدند و امروز از تمام آن جوش و خروشها جز تعدادی لوکوموتیو صدسالهی بیرمق چیزی به جای نمانده است.
روزی که قطار شهرری در تهران به کار افتاد مردم تهران فاصلهی تهران تا شهرری را در تمام ایام با الاغ و قاطر طی میکردند. در آن روز ناز و غمزهی قطار شهرری خریدار داشت؛ ولی امروز پس از ۷۲ سال نکبت و پیری و فرسودگی در چهرهی ماشیندودی بهخوبی دیده میشود و به همین جهت کسی سراغی از آن همه ناز و عشوه نمیگیرد و به همین دلیل تا امروز که دو ماه تمام است این دستگاه کار نمیکند کسی نرفته بگوید خرت به چند؟
آن روز که مردم از قطار شهرری یا ماشیندودی سراغ میگرفتند، به تماشای آن میرفتند، با اشتیاق سوار آن میشدند برای آن بود که از دست قاطر و الاغ راحت شده باشند ولی امروز که هر دقیقه به تعداد موهای سر بنده و شما (اگر موهای سر شما نریخته باشد) اتومبیل آخرین سیستم در طول جادهی شهرری در حرکت است اصلا به ما چه که بدانیم چرا قطار شهرری تعطیل شده است! آنچه بیان شد استدلال شما خوانندگان عزیز بود ولی برای نویسنده تفاوتی ندارد. هرکس که دستی به قلم دارد ضمن آنکه کوشش میکند قلم خود را پیرامون مسائل تازه و نوظهور به گردش درآورد گاهی هم ناچار است به خواهش دل خوانندگان از چیزهایی که در حال فراموشی هستند ذکری به میان آورد. اینک این شما و این هم ماجرای تلخ و شیرین حال و گذشتهی ماشین دودی شهر ما.
تعطیلی موقت که همیشگی شد
قطار شهرری در حدود دو ماه است از حرکت بازمانده و علت ظاهری آن عدم تامین رانندگان آن از وضع نامرتب مسافرین و عابرین اطراف خطر است؛ زیرا سه ماه قبل یکی از مسافرین ضمن پریدن از روی طاق یک واگن به واگن دیگر جان سپرد و پس از توقف قطار، رانندهی آن تحویل کلانتری و سپس روانهی دادسرا شد.
این رانندهی از همهجا بیخبر در حال حاضر با صدور یک قرار پنجاه هزار ریالی زندانی است. چند روز پس از بروز این واقعه دو نفر رانندهی دیگر قطار شهرری با توجه به اینکه ممکن است در آیندهی دور یا نزدیک به سرنوشت همکار خود دچار شوند دست از کار کشیدند. در میان سایر کارگران و کارکنان قطار شهرری نیز کسی حاضر به قبول مسئولیت رانندگی لوکوموتیو ماشیندودی نشد به همین جهت این دستگاه نقلیه ۷۲ ساله در حال حاضر تعطیل است.
درد دل کارکنان
... برای آنکه خوانندگان عزیز «اطلاعات هفتگی» اطلاعات بیشتری از چگونگی تشکیل و ایجاد ماشیندودی در تهران داشته باشند از خاطرات منظم قدیمیترین عضو این موسسه که اکنون تقریبا دورهی بازنشستگی خود را میگذراند کمک گرفته و قبل از آنکه سروقت اتاق انتظار یا گارت ماشین برویم سراغ آقای حاج رحیم ایزدپناه عضو ۵۰ سالهی این موسسه میرویم. این مرد که پس از ۴۹ سال خدمت متوالی از بازرسی واگنها تا سرپرستی قطار شهرری را گذرانده و در حال حاضر یکی از فرزندانش به نام مهدی ایزدپناه مسئول ایستگاه تهران است، تاریخچهی تاسیس قطار شهرری را اینطور بیان کرد:
«۷۲ سال قبل پلییاکوف روسی یک امتیاز ۹۹ ساله از دولت ایران برای تاسیس و کشیدن ریل بین تهران تا شهرری را گرفت. این امتیاز شامل قطار تهران شهرری، واگن اسبی و امتیاز تلفن تهران بود. پس از تاسیس و ایجاد خط تهران – شهرری و واگن اسبی در تهران، طولی نکشید که در روسیه انقلاب روی داد. پلییاکوف به حکم آنکه سرمایهدار و به اصطلاح جزء مرتجعین آن زمان به شمار میرفت ناچار شد ترک دیار کرده خود و فرزندانش از مسکو به بروکسل کوچ نمایند. با مرگ پلییاکوف امتیازی که او داشت به فرزندانش منتقل شد و با مرور ایام نوادههای او تبعهی کشور بلژیک شدند و به این ترتیب مرکز اداری قطار شهرری از مسکو به بروکسل منتقل شد. در زمان رضاشاه کبیر با توسعهی شهر و تاثیر زمان بساط واگن اسبی برچیده شد ولی سازمان ماشیندودی با همان خصوصیات خاص خود تهران را به شهرری وصل میکرد. آخرین مدیرمسئول بلژیکی این موسسه دکتر ژوزف کوماتس میباشد که دکتر در حقوق است و معلوم نیست به چه ترتیب مسئولیت به او محول شده است.»
دکتر ژوزف کوماتس مقیم بروکسل است و قسمت اعظم اسناد امتیاز ۹۹ سالهی قطار شهرری در اختیار او میباشد. از این امتیاز فقط در حدود ۲۷ سال باقی مانده و معلوم نیست تا سپری شدن این مدت چه سرنوشتی در انتظار این سازمان است. بهترین عنوانی که میتوان به قطار شهرری داد کهنسالترین وسیلهی نقلیهی دنیا میباشد زیرا تصور نمیرود در هیچیک از نقاط دنیا وسیلهی نقلیهای به این کهولت بتوان پیدا کرد. اگر بخواهند به وسایل مختلف نقلیهای که در دنیا مشغول به کار هستند نشان پشتکار و استقامت بدهند، قطار شهرری عالیترین نشان پشتکار را باید بگیرد.
این خصوصیات شامل اعضا و کارکنان قطار شهرری نیز میگردد زیرا در حال حاضر همانطور که ماشیندودی و آلات چدن و آهنی آن ۷۲ سال مثل فولاد کار کرده و خم به ابرو نیاوردهاند اعضا و رانندگان آن نیز هریک بین ۲۰ تا ۶۰ سال متوالی کار کردهاند و هنوز هم که هنوز است در کنار جسد نیمهجان و بیرمق ماشیندودی ناله و زاری میکنند. خوب چه باید کرد. کارگران این موسسسه هریک دو برابر مدت بازنشستگی مشغول به کار بودهاند. تازه پس از ۶۰ سال متوالی خدمت و آخر عمری باید منتظر باشند که حقوق مختصر آنها از بروکسل حواله شود.
حاج رحیم میگفت:
- کارکنان و کارگران قطار شهرری در حال حاضر چشم به دست خارجی هستند زیرا در گذشته و قبل از تعطیل شدن قطار از محل عواید حاصله حقوق میگرفتند و فقط هر چند ماه یک بار کسر مخارج آنها از بروکسل به وسیلهی دکتر ژوزف کوماتس حوالهی تهران میشد ولی اخیرا پس از خوابیدن قطار تمام حقوق کارکنان قطار شهرری باید از بروکسل حواله شود. از یک طرف به موجب اسناد ۲۷ سال از مدت امتیاز باقی مانده و از طرف دیگر کارگران این موسسه که دوش به دوش ماشیندودی سالیان دراز خدمت کردهاند به علت پیری راه به جایی ندارند.
چند سال قبل پیرمردی نزد من آمد همانطور که من سرگرم کار بودم میدیدم او به اطراف نگاه میکند او را تعارف به نشستن کردم فکر میکردم که کاری با من دارد ولی این مرد که به احتمال قوی اکنون درگذشته است با حسرت زیاد گفت: «من تعهد کردم قطعات و لوکوموتیوهای مربوط به این خط را ضمن دریافت ۹۰ هزار اشرفی از رشت به تهران برسانم. آن روزها وسیلهی نقلیه منحصر به اسب و شتر و قاطر بود، من هم با استفاده از همان وسایل شروع به حمل لوکوموتیوها و قطعات دیگر کردم ولی به علت سختی راه در بعضی نقاط حمل قطعات با شتر و قاطر امکان نداشت و من ناچار از رعایای بین راه کمک گرفته و گاهی هر قطعه از لوکوموتیو را یک عدهی دویستنفری به دوش میکشیدند. پس از خاتمهی کار متوجه شدم که برای انجام این تعهد بیش از ۹۰ هزار اشرفی خرج شده و مبالغی هم مقروض شدهام، ناچار در این باره شکایتی تسلیم ناصرالدینشاه کردم و جریان را به طور مفصل شرح داد. ناصرالدینشاه کارکنان فرنگی شرکت را متعهد کرد که علاوه بر پرداخت ضرر مبلغی هم به عنوان سود به من بدهند.»
این پیرمرد با تماشای قطعات درهمریخته میگفت: «خدا هیچ عزیزی را ذلیل نکند. این قطعات یک روز با آن عزت و احترام وارد خاک ایران شد و امروز به این وضع در گوشهای روی هم انبار شدهاند.»
قطار سلطنتی
واگنهای مخصوص سلطنتی که در حال حاضر در انبار حفاظت میشود، دارای زیبایی و ظرافت خاصی بود. اسماعیل رضایی پیرترین کارگر قطار شهرری که اکنون به علت پیری دربان ایستگاه تهران است میگفت: «مرحوم مظفرالدینشاه سالی ۸ تا ده بار با این قطار به زیارت شاهزاده عبدالعظیم میرفت. هر وقت قطار سلطنتی حرکت میکرد، کار و بار ما بد نبود چون علاوه بر فوقالعاده، به ما انعام هم میدادند و از طرفی آبدارخانه هم پشت واگن مظفرالدینشاه حرکت میکرد و سور و سات ما از حیث شکم هم روبهراه بود.»
قطار سلطنتی و واگن مخصوص آبدار که دارای مزایای بیشتری نسبت به سایر واگنهاست اکنون در قسمتی از انبار نگهداری میشود. این واگن در روزگار خود از مجهزترین و مدرنترین واگنها به شمار میرفت زیرا داخل آن روشویی و وسایل لازم پیشبینی شده بود.
طول خط و اعضا
به طور کلی ماشیندودی دارای نه کیلومتر ریل است که شش کیلومتر آن فاصلهی تهران تا شهرری میباشد و سه کیلومتر ریل داخلی است. قطار شهرری جمعا دارای ۵ لوکوموتیو میباشد که یک دستگاه آن از کار افتاده و چهار دستگاه دیگر همان دستگاههای ۷۲ سال قبل میباشند که تغییر فرم داده سوخت آنها از زغالسنگ تبدیل به نفت سیاه شده است.
این خط که در روزگاران گذشته به علت نوظهور بودن خود در حدود ۶۰۰ نفر عضو داشت، در حال حاضر فقط دارای ۲۳ نفر کارگر و راننده و کارمند میباشد.
حقوق روزانهی این اعضا از ۴۰ تا ۱۰۵ ریال است. کارگران ماشیندودی مثل آنکه خرجشان با مردم شهر ما جداست، زیرا هیچ خبر یا اطلاعی از قانون کار و بیمه ندارند. از همه بدتر آنکه اگر یک روز مدیرعامل بلژیکی این سازمان نخواست یا میلش نکشید برای آنها پول بفرستند معلوم نیست سر و کار زندگی عائلهی این اعضا با کدام مرجع قانونی خواهد بود.
بیرق هزار تومانی یا پرچم شادی
در آن ایام که قطار شهرری با سلام و صلوات وارد ایران شده بود، برای فاصلهی بین تهران تا شهرری یک ریال نرخ تعیین شده بود. مردم در آن ایام با آنکه یک ریال پول قابل توجهی بود از این وسیلهی نقلیه منحصربهفرد استقبال میکردند و روزهای پنجشنبه و جمعه و ایام زیارتی و سوگواریها کارکنان قطار شهرری فرصت سر خاراندن هم نداشتند زیرا آنقدر مسافر زیاد بود که اکثر اوقات قطار شب و روز کار میکرد و مسافر به شهرری میرساند. معمول آن ایام چنین بود که وقتی هزار تومان بلیت فروخته میشد یک پرچم کوچک ایران در جلوی لوکوموتیو به اهتزاز درمیآمد و هر پرچم نمایندهی فروش هزار تومان بلیت بود.
آقای رحیم ایزدپناه میگفت: «روزی را به خاطر دارم که هجده هزار تومان بلیت فروخیم و هجده پرچم کوچک در اطراف لوکوموتیو در اهتزاز بود ولی در سالهای اخیر روز جمعهای را به یاد دارم که فقط ۱۲ ریال بلیت فروش رفته بود... و اکنون سالهاست که در جلوی لوکوموتیو پرچمی به حرکت درنیامده است.»
آخرین نرخ بلیت تهران تا شهرری با قطار ۲ ریال میباشد که بر اثر کثرت وسایل نقلیه و فرسودگی قطار مردم فقط به خاطر تفریح سوار آن میشوند با این حال غیر از زمستان در سایر فصول مخارج و حقوق کارگران از محل عواید حاصله تامین میشود و فقط در زمستانها که خلوت است کسر خرج پیش میآید و کسر خرج را از بلژیک حواله میکنند. سازمان فنی و اداری قطار شهرری هر ماه به طور متوسط چهار هزار تومان خرج دارد و به علت کمی درآمد در ۸ سال اخیر موسسه ۱۷۵ هزار تومان ضرر کرده است.
خرج یک مرغ
ایزدپناه همانطور که اشاره شد ۵۰ سال متوالی در خدمت ماشیندودی بوده و اخیرا یکی از فرزندانش را به جای خود مشغول و خود از خدمت کنار گرفته است. موقعی که به همراهی ایزدپناه کوچک وارد محوطهی ماشینخانه شدم تا از نزدیک آخرین آثار حیات این یادگار صدساله را مشاهده کنم، کارگران و رانندگان لوکوموتیو مثل موجودات بیخبر از دنیای خارج در گوشهای از محوطهی کارخانهی سرپوشیده کنار یک بخاری اجتماع کرده و به درد دل مشغول بودند.
حضور مسئول ایستگاه تهران و یک نفر ناشناس آنها را از جا حرکت داد، هریک لب به شکایت و گله گشودند.
شاید این قسمت از مطالب برای خوانندگان محترم قدری عجیب و باورنکردنی باشد ولی با تحقیق بعدی مسلم شد که حقیقت است و چه حقیقت تلخی.
اسماعیل رضایی که ۶۰ سال متوالی در موسسهی مذکور کار کرده است در حال حاضر فقط روزی ۴۰ ریال حقوق میگیرد و رانندگان آن هریک در حدود روزی ۶۰ ریال و متخصص مکانیک دستگاهها که تحصیلکردهی روسیه میباشد روزانه یکصد ریال اجرت دریافت میکند. این کارگران مثل آنکه از تعطیل شدن قطار و کمی حقوق دل پرخونی داشتند هریک اطراف من جمع شده و زبان به درد دل گشوده بودند.
به قول معروف «هرکه نقش خویشتن بیند درآب / برزگر باران و گازر آفتاب»
همانطور که من در فکر تهیهی یک سوژهی خوب بودم آنها نیز در عوالم خود لب به درد دل باز کرده و از کمی حقوق و سرگردانی خود صحبت میکردند. مشاهدهی قیافههای گرفتهی این کارگران موجب شد که به آنها قول بدهم چند سطری از وضع حقوق و نامساعد بودن زندگی این کارگران در قلب کشور که با حداقل حقوق آن هم با نگرانی زیاد زندگی میکنند بنویسم.
حبیبالله آقاصفی رانندهی لوکوموتیو که ۵۰ سال است به این کار مشغول میباشد میگفت: «آقا حقوقی که به ما میدهند با گرانی فعلی خرج یک مرغ است.»
پس از تعطیل شدن قطار، کارگران چند بار به دکتر ژوزف کوماتس نامه نوشتهاند ولی جوابی نرسیده. اخیرا یک فقرهی پنج هزار تومان پول حوالهی تهران شد که پس از وصول حقوق کارگران پرداخت گردید. این کارگران میگفتند: «از آن میترسیم که پس از ۵۰ تا ۶۰ سال خدمت متوالی مدیرعامل بلژیکی برای ما پول نفرستد آن وقت نمیدانیم جواب زن و بچههایمان را چه بدهیم.»
شیرینترین خاطره
حاج رحیم ایزدپناه شیرینترین خاطرهی خود را در طول پنجاه سال خدمت اینطور بیان میکرد:
«در حدود بیش از سی سال قبل روزهای جمعه عدهای از شاگردهای نظام با قطار شهرری میآمدند و گاهی اعمالی خلاف شئون از آنها سرمیزد. گزارش عملیات این دانشجویان به عرض رضاشاه کبیر که گویا آن روزها وزیر جنگ بودند رسیده بود. یک روز اعلیحضرت فقید بدون اطلاع قبلی و به طور ناشناس سوار قطار شده به شهرری آمدند و در اطراف بیابان جلوی چند نفر از شاگردهای نظام را گرفته و پاگون آنها را کندند این کار موجب شد که از آن پس کسی جرأت ادامهی آن قبیل عملیات را نکند.»
انتهای پیام
ارسال نظر