• ۷ دی ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۲
  • کد خبر: 6256
شفر فتحی

سرمربی آلمانی استقلال به خبرورزشی گفت: اگر به آینده تیمم امید نداشتم بعد از تعطیلات از آلمان برنمی‌گشتم.

به گزارش ایران پژواک، با سرمربی استقلال از شب یلدا و کریسمس حرف زدیم و بحث را به ژانویه، تعطیلات و استقلال کشاندیم.

* از شب یلدای ما ایرانی‌ها تا شب اول ژانویه شما فاصله زیادی نیست، به نظر می‌رسد شما اصولاً به مراسم این‌چنینی علاقه‌مند هستید؟
شاید بتوان چنین تعبیری کرد. من در کشورهای زیادی زندگی کردم و دوست دارم درباره فرهنگ مردم بدانم و با رسوم کشورهای مختلف آشنا شوم. مثلاً در همین ایران برای من عید نوروز شما، همین جشن شب یلدا و رسم‌های دیگری که دوستان ایرانی‌ام تعریف کرده‌اند، جذاب بوده و علاقه‌مند شدم اطلاعات بیشتری به دست بیاورم. این کنجکاوی را در مورد تمامی مسائل فرهنگی دارم و می‌خواهم بیشتر و دقیق‌تر بدانم. 

* حتماً خوشحال هستید که بعد از چند ماه کار طاقت‌فرسا به کشورتان برمی‌گردید و کنار خانواده خواهید بود؟
صددرصد، بهترین ویژگی تعطیلات برای من همین است. مشتاقم بعد از مدت‌ها همسرم را ببینم و با فرزندانم در خانه سر یک میز بنشینم. در شب سال نوی میلادی آرزو می‌کنم به زودی خانواده بزرگتری داشته باشم و در آینده‌ای نزدیک همسران فرزندانم هم کنار ما باشند. همسری دلخواه و مناسب برای پسرم و همسر مورد علاقه دخترم تا خانواده‌مان پرتعدادتر شود.

* جالب است، شما گفتید مشتاق هستید زودتر اعضای خانواده را دور هم داشته باشید، اما بعد از پایان نیم‌فصل اول، چند روزی در ایران ماندید و کارهایی را انجام دادید که مربوط به استقلال بود...
بله، این کار من است، نمی‌توانم شغل خودم را نیمه‌کاره رها کنم... به هر حال ما نیاز داشتیم چند روزی اضافه تمرین کنیم تا بدن بازیکنان قبل از تعطیلات ریکاوری شود و از آن مهم‌تر، من باید شرایط تمام بازیکنانم را بررسی می‌کردم. ما نیاز به تقویت تیم برای نیم‌فصل دوم داریم. من نمی‌توانم مثل یک بچه مدرسه‌ای بلافاصله پس از به صدا درآمدن کلاس درس، وسایلم را جمع کنم و به خانه بروم. باید خیلی چیزها را بررسی کنم. همین الان باید پیگیر وضعیت علی کریمی باشم، گویا آسیب‌دیدگی دارد. این‌ها را حتی وقتی در آلمان هستم هم باید پیگیری کنم.

* پس در تعطیلات هم از فوتبال و استقلال دور نیستید؟
به هیچ عنوان، این شغل من است. من در خانه خودم هم سرمربی استقلال هستم. چرا شما فکر می‌کنید وقتی پایم را از ایران بیرون بگذارم دیگر کاری به استقلال ندارم. نه، من موقع خواب هم سرمربی استقلال هستم. مگر می‌شود از استقلال بی‌خبر بمانم. من یک جاهایی حتی مثل پدر و برادر برای بازیکنان استقلال هستم و باید خارج از موقعیت تمرین، اردو و مسابقه هم با آن‌ها ارتباط داشته باشم. از همه مهم‌تر باید همه چیز را چه از راه دور و چه از نزدیک کنترل کنم.

* همسرتان هیچ وقت حوصله‌اش از این موضوع سر نمی‌رود؟
متوجه سؤال‌تان نمی‌شوم. چرا باید حوصله‌اش سر برود. مگر او نمی‌داند با یک مربی ازدواج کرده؟ فوتبال شغل من است. این اشتباهی است که شما در ایران مرتکب می‌شوید. شما فکر می‌کنید یک مربی در زمین فوتبال مربی است، در خیابان شهروند است، در خانه پدر و همسر، در سینما یک مشتاق و علاقه‌مند فیلم و هر جا که برود موقعیتش عوض می‌شود، اما نه، یک مربی همه جا مربی است. در خانه هم مربی است، در خیابان هم مربی است...

* شاید سؤال را بد مطرح کردیم. حق با شماست، یک مربی حتی در خواب هم مربی است، ولی منظور ما چیز دیگری بود...
لطفاً واضح‌تر بگویید. من تعجب کردم از این که شما فکر می‌کنید باید در خانه‌ام از فوتبال جدا شوم یا حق نداشته باشم کارم را با خودم به خانه ببرم.

* منظورمان این بود که همسرتان پیش نیامده بگوید وینفرد چقدر فوتبال؟ لااقل در خانه به فوتبال فکر نکن یا در خانه از فوتبال حرف نزن؟
آها، نه اصلاً... البته همسرم به من می‌گوید وینی، او من را وینی صدا می‌زند نه وینفرد، ولی هیچ وقت نمی‌گوید درباره فوتبال حرف نزن... او می‌داند من چقدر به کارم علاقه دارم. او از علاقه من به تیمی که هدایتش را بر عهده می‌گیرم هم خبر دارد. او می‌داند استقلال الان بخشی از خانواده من است و چقدر استقلال برایم مهم است و چقدر این تیم را دوست دارم.

* هواداران استقلال هم خیلی شما را دوست دارند...
بله، این یک احساس دو طرفه است. ما به هم علاقه‌مند هستیم. آن‌ها می‌دانند من آمده‌ام ستاره سوم را به استقلال بدهم. این هم یکی از آرزوهای من در شب سال نوی میلادی خواهد بود.

* هواداران استقلال معتقدند شما تیم خوبی برای استقلال ساخته بودید و خیلی حیف شد که بازیکنان تیم شما رفتند.
آن موضوع دیگر گذشته است. دوست ندارم به عقب برگردم و درباره یک موضوع هزار بار حرف بزنم. بگذارید یک رازی را به شما بگویم. شبی که العین در جام باشگاه‌های جهان ریورپلاته را شکست داد، به عنوان یک عضو سابق این باشگاه خیلی خوشحال شدم، چون من قبلاً سرمربی العین بودم، ولی حرص خوردم از اینکه همین العین مقابل استقلال من هیچ شانسی برای بردن نداشت و با کمک داوران از استقلال در زمین خودش مساوی گرفت، اما این تیم اگر یک بازیکن از دست داد به جایش بازیکن آورد، اما ما چه کردیم...

* اجازه هست از شما انتقاد کنیم؟ یعنی انتقادپذیر هستید؟
بله، ولی شاید این آخرین سؤالی باشد که از من می‌پرسید و دیگر شانس پرسیدن سؤال بعدی را به شما ندهم (خنده) نترسید، نترسید...

* عده‌ای معتقدند شما در تضعیف استقلال نقش داشتید.
چرا؟ چون گرو را به جای تیام که خلاف میل من رفته بود، آوردم؟

* نه، اصلاً...
اجازه بدهید این موضوع را توضیح بدهم، بعد شما دلیل‌تان و اعتقاد آن عده که می‌گویند من در تضعیف استقلال نقش داشتم را بگویید... به گرو هرگز فرصت داده نشد خودش را در استقلال نشان بدهد. منشا در پرسپولیس بازی‌های زیادی روی نیمکت بود، به او اعتماد شد و سرانجام در آسیا گلی زد که پرسپولیس را یک مرحله بالاتر برد و باعث صعودش شد، اما از گرو در پایان اولین بازی انتقاد شد و هیچ فرصتی به او داده نشد که توانایی‌هایش را نشان بدهد.

* شاید به این دلیل که همه او را با تیام مقایسه می‌کردند.
در فوتبال مقایسه‌ای به این شکل نداریم و مبنای این مقایسه غلط است. تیام وقتی به استقلال آمد که تیم شکل گرفته بود و او به یک تیم کاملاً هماهنگ برای گل زدن اضافه شد، ولی گرو به تیمی آمد که فرمانده‌اش و بخش عمده‌ای از اسکلت خود را از دست داده بود. نگفتید چرا من در تضعیف استقلال نقش داشتم...

* عده‌ای معتقدند شما وقتی برای تماشای جام جهانی رفتید، به خاطر این که مفسر یک شبکه تلویزیونی اروپایی بودید، دیرتر از حد معمول به ایران برگشتید و در غیاب شما استقلال غارت شد...
اصلاً نمی‌توانم این حرف شما را قبول کنم. اول این که زمان مناسب برای بازگشت و زمان مناسب برای شروع تمرین را من به عنوان سرمربی باید تعیین کنم نه شخص دیگری... مهم‌تر از آن، چه کسی گفته اگر من زودتر می‌آمدم بازیکنان در استقلال می‌ماندند؟ مگر من باید آن‌ها را نگه می‌داشتم؟ من چند ماه قبل از آغاز جام جهانی به باشگاه گفتم امید ابراهیمی، مجید حسینی، روزبه چشمی، وریا غفوری و چند بازیکن دیگر شانس بازی در جام جهانی را دارند و شما از همین حالا قرارداد آن‌ها را تمدید کنید، چون اگر در جام جهانی بازی کنند، نگه داشتن‌شان سخت می‌شود، ولی باشگاه به من گفت اصلاً نگران نباش، آن‌ها می‌مانند. بارها تأکید کردم امید ابراهیمی و مجید حسینی باید بمانند، با آن‌ها تمدید کنید. دیگر چه‌کار باید می‌کردم؟ من که نمی‌توانستم دست مدیران باشگاه را بگیرم و با خودکار بگذارم روی کاغذ و از آن‌ها امضا بگیرم. درباره ماندن بازیکنانی که نیازشان داشتم، بارها هشدار دادم، ولی هر بار فقط یک جواب شنیدم؛ نگران نباش، آن‌ها را نگه می‌داریم، اما وقتی به ایران برگشتم تیم من در حال نابودی بود. حالا شما می‌گویید اگر می‌ماندم یا زودتر به ایران می‌آمدم، شرایط عوض می‌شد؟ نه، خیر نمی‌شد. معلوم است که نمی‌شد. شرایط باید چند ماه قبل از جام جهانی و آن زمان که فریاد می‌زدم این بازیکنان را نگه دارید، عوض می‌شد که نشد... اگر می‌شود دیگر درباره این موضوع حرف نزنیم.

* درباره چه چیزی حرف بزنیم؟
درباره آینده... درباره استقلالی که باید مطابق خواسته هواداران استقلال بسازیم. ما نمی‌توانیم به هواداران استقلال بگوییم همیشه برای حمایت از ما به ورزشگاه بیایید، اما هیچ وقت از ما توقع نتایج عالی نداشته باشید. ما باید دل آن‌ها را به دست بیاوریم و این برنامه‌ای است که من برای استقلال دارم. این هدف من و تمام بازیکنان تیم من است. ما یک استقلال رؤیایی برای طرفداران می‌سازیم.

* به آینده استقلال امیدوار هستید؟
اگر غیر از این بود وقتی برای تعطیلات به آلمان می‌رفتم دیگر برنمی‌گشتم. من با تیم‌های زیادی و در کشورهای زیادی کار کردم و آن‌قدر تجربه دارم که بدانم چه باید بگویم. ما باید استقلال را برای آسیا تقویت کنیم و برای لیگ هم انرژی بیشتری بگذاریم. من، مدیرعامل باشگاه، همکارانم و تمام بازیکنان کنار هم هستیم تا هواداران استقلال خوشحال و راضی باشند.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =

پربازدیدها

آخرین اخبار داخلی