سعیده ساجدی نیا - سایت ایران پژواک؛ انتقادات به سرود تیم ملی فوتبال در جامجهانی روسیه ادامه دارد؛ سلمان هاشمی، آهنگساز، تنظیم کننده، نوازندهی پیانو و آشنا به موسیقی ایرانی و کلاسیک غرب در گفتوگو با خبرنگار ایران پژواک میگوید: شکی نیست که سالار عقیلی یکی از بهترینهای حال حاضر موسیقی سنتی و ایرانی ماست، اما به اعتقاد من، مردم تمایل داشتند یک خوانندهی پاپ با لحن ایرانی و با تکنیکهای سادهتری این قطعه را بخواند!
نقد این آهنگساز به سرود تیم ملی فوتبال کشورمان که قرار است همزمان با بازی های جامجهانی 2018 فوتبال در روسیه پخش شود را در گفتوگو با خبرنگار ایران پژواک، در ادامه بخوانید:
ویژگیهای سرود تیم ملی فوتبال آلمان
قبل از این که سرود تیم ملی ایران را مجدد دانلود کنم و با دقت گوش کنم، سرود تیم ملی آلمان در جامجهانی 2014 را دانلود کردم؛ دلیل این انتخاب هم برای من توانایی این تیم در فوتبال نبود، بلکه به عنوان موزیسین، آلمان را به عنوان قله موسیقی آکادمیک و کلاسیک جهان میشناسیم؛ خواستم مقایسهای داشته باشم بین سرودهای ملی ایران و آلمان و این که بزرگترین قله موسیقی برای تیم فوتبالش چه سبکی را در نظر میگیرد.
15 ثانیه اول سرود تیم فوتبال آلمان با تنظیم ارکسترال و کلاسیک آغاز میشود که سبک موسیقی این تیم است، اما بقیهی موسیقی وارد ریتم تکنو و ترنس شده و خیلی شاد است؛ سرعت بسیار بالا دارد؛ بسیار ساده است؛ بسیار عامهپسند است و این تا پایان موزیک ادامه پیدا میکند.
ترانهی خاصی برای این موزیک در نظر گرفته نشده و بیشتر با آواها اجرا میشود؛ یعنی ترجیعبند این موزیک بیشتر «لا لا لا» و «ها ها ها» دارد و در حد دو تا سه بیت شعر دارد که آنهم بارها و بارها تکرار میشود و دلیل این، ساده بودن این است که مردم بتوانند سریع آن را یاد بگیرند و همراهی کنند و بخوانند و در ورزشگاهها، وقتی پخش میشود همه بتوانند سریع آن را یاد بگیرند؛ چه آلمانیها و چه غیرآلمانیها!
یک دیدگاه ساده جهانی برایش در نظر گرفته شده، چراکه غالب تماشاگران فوتبال، بیشتر تکنیکهای موسیقیایی را نمیدانند و حتی نمیفهمند.
برای تیتراژ سریال «دکتر مصدق» خوب بود!
آهنگ تیم ملی فوتبال ایران در جامجهانی روسیه با آهنگسازی «بابک زرین» و ترانهی «احسان افشاری» و صدای «سالار عقیلی» را نیز دانلود کردم و به دقت گوش دادم؛ به نظرم قطعهی بسیار زیبایی است برای تیتراژ سریالهایی مانند «ستارخان» یا «دکتر مصدقی» اگر روزی ساخته شود؛ ارزیابی این قطعه از جهات مختلف باید انجام شود، که اولین نقد دربارهی ترانهی آهنگ است؛ ترانهی این کار در حوزهی تاریخی قابل تأمل است و در نهایت بسیار سنگین است؛ شما تصور کنید مردم بخواهند همراه با خواننده همخوانی کنند؛ فکر کنم از هم اکنون، تمرین مدام نیاز است تا شاید برخی بتوانند این شعر را یاد بگیرند!
اگر یک غیرایرانی گوش دهد، ضربه مغزی میشود
ترانهی تیم ملی فوتبال؛ باید ساده، کوتاه، دارای ترجیعبند باشد که این تکرار میتواند جذابیت قطعه را بالا ببرد؛ حالا تصور کنید یک شنوندهی غیرایرانی بخواهد این قطعه را گوش کند؛ قطعا باید این نکته در نظر گرفته میشده که ترانهی تیم ملی ایران را فقط قرار نیست ایرانیها گوش دهند؛ این ترانه قرار است در دنیا پخش شود و احتمالا اگر یک غیرایرانی، این ترانه را گوش دهد، ضربهی مغزی میشود.
بهترین ملودی هم نمیتواند تلفیق مناسبی با ترانه داشته باشد
در رابطه با تلفیق شعر و موسیقی، باید گفت: انتخاب غلط شعر قطعا تلفیق مناسبی با هر ملودی و هر سطحی به همراه نخواهد داشت و حتی بهترین ملودی هم نمیتواند تلفیق مناسبی با این ترانه سنگین داشته باشد؛ ترانهای که البته زیباست؛ ملودی که البته زیباست؛ اما مناسب این حال و هوا و آن مکان نیست؛ باید در نظر داشت که معروفترین آثار در دنیا و حتی داخل ایران، اتفاقا سادهترین ملودیها را داشتهاند و این ملودی، ملودی سادهای نیست؛ ملودیای نیست که از سوی مردم و اهالی فوتبال راحت حفظ شود.
مشخص نیست این قطعه، شادی صعود است یا مرثیهی باخت
در رابطه با تنظیم و هارمونی و ارکستراسیون؛ سازبندی و یا انتخاب ساز باید گفت: انتخاب مد فریژن برای این قطعه، از این نظر که تعدیل شدهی دستگاه شور است، به ظاهر آگاهانه به نظر میرسد، اما در واقع همانطور که از اسمش مشخص است، دارای شور است و غم؛ ما غمگینترین ترانهها را در شور و شور دشتی داریم و مشخص نیست این قطعه، قطعهی شادی صعود است یا مرثیهی باخت 4 بر صفر به اسپانیا؛ چون در این صورت هارمونی بسیار هماهنگی با اتفاقات خواهد داشت؛ البته اگر طرح کلی را کنار بگذاریم، از نظر تنظیم و ارکستراسیون هیچ مشکلی ندارد و همه چیز خیلی حرفهای اجرا شده، اما مشکل ارتباط با مخاطب عام را دارد.
ما در یک کنسرت حرفهای نیستیم
در رابطه با بخش آواز نیز باید بگویم که شکی نیست که سالار عقیلی یکی از بهترینهای حال حاضر موسیقی سنتی و ایرانی ماست، اما به اعتقاد من، مردم تمایل داشتند یک خوانندهی پاپ با لحن ایرانی و با تکنیکهای سادهتری این قطعه را بخواند تا بتوانند با خواننده بیشتر همخوانی کنند؛ تکنیکهای آواز سنتی ما بسیار سخت است و مردم را از قطعه دور میکند؛ ضمن این که برای شنوندهی غیرایرانی هم نامأنوس است؛ باید توجه داشت که ما در یک کنسرت حرفهای نیستیم؛ ما در در جامجهانی فوتبال هستیم که غالب طرفداران آن هم عام هستند.
با انتخاب آگاهانه از سازهای کوبهای و ایرانی میشد رنگ قشنگی به این پروژه داد
جمعبندی نهایی من این است که ای کاش ابتدا موسیقی ریتمی دوضربی در مد ماژور یا دستگاه ماهور با سرعت بالا ساخته میشد؛ ملودی به سادگی ساخته میشد؛ در تنظیم و ارکستراسیون با انتخاب آگاهانه از سازهای به ویژه کوبهای و ایرانی میشد رنگ قشنگی به این پروژه داد و تلفیق خوبی ایجاد کرد؛ ترانه بر اساس ملودی به صورت خیلی ساده و قابل فهم حتی برای کودکان سروده میشد، طوری که حتی با یک بار گوش کردن، میشد به راحتی آن را خواند و در نهایت انتخاب خواننده بر اساس علاقه و سلیقه مردم و سادگی ساده و در نهایت پختگی و توانایی و انرژیک بودن خواننده انجام میشد!
انتهای پیام
نظرات